رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه
دانلود رمان ، رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز
دانلود رمان زیبادخت مظلوم

دانلود رمان زیبادخت مظلوم

رمان زیبادخت مظلوم…

اثری فوق عاشقانه و عاطفی❤️❤️❤️

نویسنده: لیدا صبوری

ژانر عاشقانه، اجتماعی

خلاصه ی رمان:

گیسو طلا باز هم شوخی اش گرفته!
لب آن ایوان بلند چوبین مزین شده به شمعدانی های مادر جان؛ قدم به قدم و با احتیاط قصد عبور از حوادث تلخ آینده را دارد!
تن سوخته چه داند عطش لمس مادر را؟!
پس از شعله باران پیشانی نوشت؛ چون پرنده ای بال شکسته و غمین؛ پناه بر عمارت بانو فرهمند آورد!
بال شکسته چه داند؛ ترس لمس دستان شیطان را؟!
آبدیده گشت؛ مردانه ایستاد؛ طوفان در هم شکست!
اما دست شیطان لحظه به لحظه تن نحیفش را قصد غارت داشت!
جنگید و قصد حفظ عصمت داشت!
عاشق گشت و پای در راه وصل نهاد!
آیین فربد، اسطوره ای از جنس ناب عطوفت مرهم زخم عمیق ترسهایش گشت!

اما…‌‌
اما سایه ی شیطان بلند بود و بلاخره تن گلبرگش را به غارت برد!
دیوار استقامت فرو ریخت و رادمهرش بی زیبا شد!
و……
قصه همیشه یک قهرمان از جان گذشته دارد!
سرزمین خدا پر بود از مردانگی..‌‌
پای برهنه؛ کودک در آغوش؛ بر سرزمین غیرت پانهاد!
عماد ستون گشت و پیکره ی ظلم را در هم شکست و ………….

بریده ای از این عاشقانه ی نفسگیر……

تمام خوبی های بی حدّو اندازه ی تو بود که دوباره جان گرفتم!
یاد گرفتم که لوس تو باشم و نازم همیشه خریدار داشته باشد!
کاش..‌‌
کاش تا این حد در خلوت ناز پرورده ام نمی کردی که مدام در ذهن پریشانم مرور نکنم؛ روزی خدای ناکرده نباشی چه
می شود بر حال زارم؟!

دانلود رایگان  دانلود رمان جدی گرفتن آن شوخی

چقدر خوب است؛ تو باشی تمام دردهایم را حتی برای دقایقی فراموش کنم!
مقام زن بودنم را چه خوب به رُخم کشیدی در همین مدت کوتاه همسری!
مگر قداست و حرمت یک زن را جز مردش کسی دیگر می تواند تعریف کند؟!
در آغوش عاشقانه ات آنقدر خوب تحلیلم کردی که کیش و ماتم در این زندگی بی سرو ته…..

قسمتی از رمان

راوی رادمهر…

دکمه ی آیفون را که زدم، فوری و بی معطلی قدم تند کردم سمت پنجره ی سالن؛ پرده را کنار زدم و از همان بالا پایین و خیابان را با دقت از نظرگذراندم!

دلنگران و پر استرس در خیابان بدنبال اتومبیل اشرافی پدر چشم چرخاندم…
درست دیدم، با راننده نیامده بود و این یعنی خشم وعصبانیت برای زیبادخت بی نوا!

مشتهایم چنگ شده بروی لبانم ثابت ماندند که چه خواهد شد؟!

زیبادخت داخل حمام داشت پیراهن و شلوار جینم را می شست…

دلم تاب تاب به سینه می کوبید، درب ورودی که چند بار پشت سر هم خورده شد!
با افکاری آشفته و اینکه چه پاسخی باید به پدر بدهم راهی درب واحد شدم…‌

 

نسخه کامل و رایگان این رمان رو همین الان از لینک زیر دانلود کنید

چند ستاره به این رمان میدی ؟؟
تعداد رای : 17 امتیاز کل : 3.6
  • اشتراک گذاری
مشخصات کتاب
  • ژانر: عاشقانه
  • نویسنده: لیدا صبوری
  • تعداد صفحات: 1583
نسخه کامل رو از لینک بالا دریافت کنید
  • 1211 روز پيش
  • علی غلامی
  • 38,902 بازدید
  • ۲۰ نظر
لینک کوتاه مطلب:
نظرات
  • مریم بانو
    ۸ بهمن ۱۳۹۹ | ۰۴:۱۶

    خدایا یعنی حظ بردم از موضوع و قصه ی رمان زیبادخت

    احسنت. آفرین بر شما نویسنده ی توانا که رنج و درد یک زن تنها و بی پناه رو بخوبی به تصویرکشیدی
    عاشق شدم
    گریه کردم و خندیدم و
    هیجان صحنه های رمانت عالی بود
    به نظرم باید ژانر رمان روانشناسی میشد
    چون بسیار ماهرانه تمام شد

  • هلنا
    ۵ بهمن ۱۳۹۹ | ۱۴:۱۰

    وای که حظ بردم بخدا
    چقدر قصه ی رمانتون بینظیر و عالی بود

    اوج استرس و آدرنالین رو بخوبی تو روند داستانت درک کردم نویسنده ی توانایی هستی
    کاش تو واقعیت هم رادمهرها و آیین‌های بامرام زیادی وجود داشتن تا دنیا گلستان میشد
    قلمت پایدار باشه نویسنده ی خوش ذوق من عاشق قصه ی زیبادختت شدم خلاصه که دستت طلا

  • شیما
    ۵ بهمن ۱۳۹۹ | ۰۱:۱۹

    بی نظیر بی نظیر
    عالی بود ❣❣❣

  • شاهین
    ۲ بهمن ۱۳۹۹ | ۰۵:۳۳

    تا اینجا که خوندم عالی بود امیدوارم اخرشم همین نظر رو داشته باشم

  • شاهین
    ۲ بهمن ۱۳۹۹ | ۰۵:۳۱

    تا اینجایی،که خوندم عالی بود امیدوارم اخرشم همین نظرو داشته باشم

  • محمد
    ۲ بهمن ۱۳۹۹ | ۰۳:۲۸

    لذت بردم از رمان بی نظیر و جذاب شما
    هزار احسنت به این فکر خلاق و قلم بیست شما
    موفق باشید خانم صبوری

  • زهرا
    ۱ بهمن ۱۳۹۹ | ۰۲:۱۱

    عالی بود
    به جرات می تونم ‌بگم
    بهترین قلم و بهترین رمانی بود که به عمرم خوندم
    دستت طلا نویسنده ی توانا
    کیف کردم خدا قوت

  • الناز
    ۲۸ دی ۱۳۹۹ | ۰۳:۴۶

    راستش من اصلا خوشم نیومد حیف وقت خیلی هم طولانی بود

  • ستاره
    ۱۸ دی ۱۳۹۹ | ۲۳:۴۱

    عالی بود

  • ترانه
    ۱۶ دی ۱۳۹۹ | ۱۸:۴۸

    بسیار بسیار زیبا و احساسی لذت بردم
    زیبادخت سرگذشت نفسگیری داشت
    آفرین به این قلم جذاب

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

درباره سایت
رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه
بزرگترین سایت دانلود رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز در خدمت شما عزیزان می باشد . امیدواریم بهترین لحظات رو در کنار هم تجربه کنیم
آرشیو مطالب
آخرین نظرات
  • لطفا میشه پی دی اف کامل و رایگان رو بزارید...
  • شبنمببخشید فصل دوم رمان ساقی نوشته زینب عامل منتشر شده یا نه...
  • ناشناسکارتووون حرف نداشت نویسنده عزیز...
  • avaکارتون حرف نداشت نویسنده عزیز...
  • شهیدی هستمممنون میشم لینک گروه ایتا رو بزارین...
  • ایمان سعدتمه دوست دارم که این رمان از بی خانم...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.