رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه
دانلود رمان ، رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز
دانلود رمان فراری از عشق

دانلود رمان فراری از عشق

نام رمان: فراری از عشق

به قلم: ماه بانو. ड

ژانر: عاشقانه

مقدمه

 

به نام خدای دل‌ها

تا حالا فکر کردین به این‌که عشق زیباست یا نه؟!…

دو نفری که همدیگر رو دوست دارند. بهم عشق می‌ورزند. میگن عشق قشنگ و خیلی زیباست. یک رویای خاص دو نفره…

اما بعضی آدم‌ها هم به این نتیجه می‌رسند که دوست داشتنی در کار نیست و خیلی راحت دفتر عشقشون رو می‌بندند.

اما اَمان… اَمان از روزی که عشق یکطرفه باشه. همه چیز بهم می‌ریزه. خراب و داغون می‌شه…

بعضی هاشون تلاش می‌کنن و موفق میشن. عشق رو پس می‌گیرند. یا با مهر و محبت یا با خودخواهی و بی‌رحمی…

قسمتی از رمان

اما افسوس برای کسایی که نمی‌تونن کاری کنن و خیلی راحت زمین می‌خورند. می‌شکنن. می‌مونن توی حسرت داشتنش، توی نگاهش، لبخندش و خیلی چیزای دیگه ای که الان سهم اون نیست. نابود میشن. این عشق براشون می‌شه درد… می‌شه جهنم… می‌شه کشننده… دلشون می‌خواد بمیرن توی هوای اون کسی که دیگه ندارنش… خفه میشن اما زنده‌اند… یک مُرده متحرک که خالی و سرد از همه چی…

این دسته بعضی هاشون بعد شکست تلاش می‌کنن دوباره سر پا بشن. دوباره سراغ عشق میرن. تا عشق ورزی کنن… تا زندگی کنن…

اما بعضی هاشون توی همون قلب زخمی و دل شکسته، خودشون رو گم می کنن. توی تنهایی و تاریکی غم دلشون غرق میشن. عذاب می‌کشن. اما نمی‌خوان به خودشون فرصت دوباره بدند. می‌ترسن… می‌ترسن تا مبادا عشق دوباره سراغشون بیاد که بشکنن. تا دوباره زمین بخورند…

دانلود رایگان  دانلود رمان به شیرینی یک رویا

اما غافل از این‌… که عشق همیشه در کمینشون نشسته و روزی میاد سراغشون… حتی اونایی که فرار می‌کنن…

شروع رمان

 

_آتوسا یعنی چی؟!

با لحن عصبی ام شونه‌ای بالا انداخت. با بدجنسی لب زد:

_دیگه بهونه نیار، می‌خواستی نبازی!

کلافه نفسم رو بیرون فرستادم. عصبی نگاهم رو توی صورتش چرخوندم:

_این شرط نه! یه چیزی دیگه بخواین؟!

هر دوتا ابروهاش بالا انداخت و نوچی زیر لب گفت:

_جون تو راه نداره! همینی که گفتم!

چشم غره ای بهش رفتم. نگاهم رو به چکامه دوختم:

_تو یه چی بگو؟! من نمی‌تونم همچین کاری کنم!

تک خنده‌ای کرد. در حالی که بلند می‌شد. بوسی توی هوا برام فرستاد. گفت:

_شرمنده دوست جونم! برم حاضرشم که امشب قیافه‌ات چقدر دیدنیه.

چرا حالم رو نمی‌فهمیدن؟! این دل به زور بعد یکسال سرپا شده. چرا می‌خواستن این دل رو بازی اش بدن؟! این کار برام رنج آور بود. حالم خراب می‌شد.

 

چند ستاره به این رمان میدی ؟؟
تعداد رای : 1 امتیاز کل : 5
  • اشتراک گذاری
مشخصات کتاب
  • ژانر: عاشقانه
  • نویسنده: ماه بانو
  • تعداد صفحات: 380
  • 1449 روز پيش
  • علی غلامی
  • 24,275 بازدید
  • ۱۱ نظر
لینک کوتاه مطلب:
نظرات
  • آوا
    ۱۷ خرداد ۱۴۰۰ | ۲۱:۲۰

    عااااالییی بود

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

درباره سایت
رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه
بزرگترین سایت دانلود رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز در خدمت شما عزیزان می باشد . امیدواریم بهترین لحظات رو در کنار هم تجربه کنیم
آرشیو مطالب
آخرین نظرات
  • R.Sسلام وارد کانال ایتاشون بشید و ازشون خریداری کنید...
  • ستایشنميدونم چقدردیگه بایدقسمتون بدم تااین رمان رورایگان بزارید...
  • امیرعالی خوشم آمد...
  • چجوری بخونمشون؟...
  • زهرا زارع مقدمدر دل دارم سخن می اورم ان را بر زبان اما سخن کجا و خط زیبای رمان کجا ؟ ☆ واقعا ر...
  • گودزیلای همسایه...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.