رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه
دانلود رمان ، رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز
دانلود رمان جدی گرفتن آن شوخی

دانلود رمان جدی گرفتن آن شوخی

《به نام آفریننده ی دوقلو ها》

نام رمان:جدی گرفتن آن شوخی
نویسنده:معصومه ملک محمودی
کاربر انجمن رمان های عاشقانه علی غلامی.

خلاصه:《ویونا بعد از سال ها زندگی با پدرش،میفهمه مادر و خواهر دوقلو داره.بعد اونم اکثر روزاشو در کنار خواهرش می گذرونه و اونجا یک جمله باعث میشه،به برادر شوهر خواهرش علاقه مند بشه و درگیر عشق و سرنوشت سختی بشه…پایان خوش.》

ژانر:اجتماعی،عاشقانه.
مقدمه:
عشق تو شوخی زیبایی بود که همه با قلب من کردند!

زیبا بود،اما شوخی بود!

حالا….تو و اطرفیان،بی تقصیر هستید!

من تاوان اشتباه خود را پس می دهم!

تمام این سختی ها،تاوان《جدی گرفتن آن شوخی》است…

قسمتی از رمان

خستگی از تمام وجودم فریاد می زد.اما از یک طرف هم خوشحال بودم که بالاخره لیسانس ام رو گرفتم و حالا می تونم،یه جایی کار کنم تا حداقل بابا با اون وضعیتش کمتر کار کنه.

بند کفشم رو باز کردم و کفشامو از پام در آوردم.
دستگیره ی در رو پایین کشیدم و بدون اینکه نشون بدم،خیلی خسته ام،بلند گفتم:سلااااامممم.بابا جونم کجایی؟؟
بابا با صدای مهربونی گفت:توی حال نشستم.
رفتم تو حال و پیش بابا ایستادم و بعد از مکث کوتاهی،خم شدم و گونه ی بابا رو بوسیدم.
-بابا جون مژده بده.
-چه خبر شده؟؟
-بالاخره کارای مدرک لیسانس ام تموم شد.
بابا لبخندی به روم پاشید که حاضرم قسم بخورم تموم خستگی هارو ازم دور کرد.
-خوشحال شدم دختر قشنگم.
-از فردا می خوام دنبال کار بگردم.
صورت بابا جمع شد و من دلیلش رو خیلی خوب می دونستم.
-کار؟؟
تمام خجالت و کم رویی رو گذاشتم کنار و گفتم:بابا جونم،تو قلبت ناراحته.تا کی می خوای کار کنی؟میدونم که دوست داری با در آمد خودت،خرج زندگی منو بدی.اما منم دوست دارم بهت کمک کنم.

دانلود رایگان  دانلود رمان جدید تانیا

مکث کردم و ادامه دادم:بعدشم من الکی نرفتم دانشگاه که مدرکش رو قاب کنم و بزنم رو دیوار.
با گفتم این جمله ام،بابا خندش گرفت و گفت:باشه.من هر چی بگم،تو باز حرف خودتو میزنی.

چند ستاره به این رمان میدی ؟؟
تعداد رای : 1 امتیاز کل : 5
  • اشتراک گذاری
مشخصات کتاب
  • ژانر: عاشقانه
  • نویسنده: معصومه ملک محمودی
  • تعداد صفحات: 420
  • 1183 روز پيش
  • علی غلامی
  • 10,085 بازدید
  • یک نظر
لینک کوتاه مطلب:
نظرات
  • ناشناس
    ۱۴ اسفند ۱۳۹۹ | ۱۷:۵۶

    سلام.
    موضوع و کلیت داستان خوب و جالب بود، فقط خیلی سریع همه چیز اتفاق می‌افتاد و خیلی جاها که میشد ماجرارو طول و تفصیرش داد، یهو تموم میشد.

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

درباره سایت
رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه
بزرگترین سایت دانلود رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز در خدمت شما عزیزان می باشد . امیدواریم بهترین لحظات رو در کنار هم تجربه کنیم
آرشیو مطالب
آخرین نظرات
  • R.Sسلام وارد کانال ایتاشون بشید و ازشون خریداری کنید...
  • ستایشنميدونم چقدردیگه بایدقسمتون بدم تااین رمان رورایگان بزارید...
  • امیرعالی خوشم آمد...
  • چجوری بخونمشون؟...
  • زهرا زارع مقدمدر دل دارم سخن می اورم ان را بر زبان اما سخن کجا و خط زیبای رمان کجا ؟ ☆ واقعا ر...
  • گودزیلای همسایه...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.