دانلود رمان روزی که ابرها کنار می روندآخر وقت بود مطب خلوت و خیابون پشتی شلوغ... روی صندلی نشسته بودم و غرق در افکارم بودم کهصدای بوق ماشین ها رشته ی افکارم رو پاره کرد... یکی ممتد و بلند، یکی کوتاه و یکی...توی اون شلوغی صدای جیک جیک یه پرنده توجه ام رو به خودش جلب کرد.پشت پنجره یک درخت چنار بود که اگه خوب دقت می کردی چند تا آشیانه پرنده روش خودنمایی می کرد... انگاری که این پرنده ...
دل نوشته قطار خاطراتبه قلم زهرا دانا مینشینم در انتظار یک قطارتا بیاید، بِبَرَدْ خاطرات غمانگیز مراتا بیاید کولهبار سال قبل را دود کند...گفته بودم تک تک آن کوپهها مال من است؟!مال خاطرات و خندهها و اشکهای بیزبان؟!میگذارم کنج کوپه، خاطرات دیروز را...سوت میکشد قطار.مینشیند گَردهی دود بر روی هوا،میرود این قطارِ خاطراتتا بیاید جای او، یک نفر با بالهایی برای پرواز...نويسنده: «زهـرا دانا»طراح: #فاطمه_احمدی با تشکر از همراهی شما عزیزان!برای دانلود بهترین دلنوشتهها و رمانها، به سایت:www.romankade.comمراجعه فرمائید.کانال تلگرامی رمانکده: @romanhayeasheghane
دل نوشته دیدم تو رابه قلم رقیه محمدی www.romankade.com خودم دیدم تو رادستت در دستانشنگاهت در چشمانشمن دیدمتان...اماتو، تو نبودی!خودت بودی اما خودِ قبلت نبودی...تو به درد لاعلاج گرفتاریمیخندی تا پنهان کنیقهقهه میزنی تا دلت نگیرداما من میدانمتو دیگر، آدم سابق نمیشویهر چقدر بخندی...هر چقدر شاد باشیتو شادی را به غم تعبیر میکنیتو مرا جای او مجسم میکنیدرد دارد شنیدنش برایتاما تو او را جای من مجسم میکنی!...نویسنده: #رقیه_محمدیطراح: #فاطمه_احمدی با تشکر از همراهی شما عزیزان!برای دانلود بهترین دلنوشتهها و رمانها، به سایت:www.romankade.comمراجعه ...
دل نوشته نگاه توبه قلم سمیرا چرمی www.romankade.com قهوه تلخ نگاه تو چشیدن داردگل زیبای وجود تو چه دیدن داردعمر من نذر وصال تو ولیطوطی عشق تو سودای پریدن داردنویسنده: سمیرا چرمیطراح: #فاطمه احمدی با تشکر از همراهی شما عزیزان!برای دانلود بهترین دلنوشتهها و رمانها، به سایت:www.romankade.comمراجعه فرمائید.کانال تلگرامی رمانکده: @romanhayeasheghane
دل نوشته ریشه عشقتبه قلم س محمدی www.romankade.com با یاد خاطراتت در کوچه پس هایِ شهر قدم میزدم که به یکباره لبانم آرام کش میآید. میخندم....بلند و از ته دل...ناگهان بغض در گلویم لانه میکند. قطره اشکی منزوی در چشمانم حلقه میزند.اینبار فریاد میزنم!چندین مرتبه پشت سرهم...اشک هایم یکی پس از دیگری سبقت میگیرند. بی اراده با زانوانم به زمین می خورم. میگریستم اما آهستهترطوری که دیگر فقط خودم صدایِ فریاد هایِ دلم را بشنوم نه دیگران... و خود را لعنت میکنم ...
دل نوشته ی من و خدابه قلم زهرا جعغریwww.romankade.com دلم جایی را میخواهد که فقط من باشم و خدا . جایی که پرنده پر نمیزند و صدایی مزاحم من و افکارم نمیشود.دلم مکانی تاریک میخواهد، اما نه تاریکی مطلق. تاریکیای که با نور کوچکی، دلم را امیدوار به این زندگی کند.دلم جایی را میخواهد که روی سنگ فرشهای خیابانش، بدون ترس از برخورد با دیگران راه بروم و دور شوَم؛ دور شوَم از هیاهوی زندگی، غم ،اندوه و نشدهای زندگی!دلم رفتنی ...
دانلود رمان لوئیزا از زهرا بیگدلیلوئیزا دختری که تو خانوادهی فقیری زندگی میکنه و دنبال کاره. جاهای زیادی رو امتحان میکنه ولی کاری نیستن که با روحیهی لوئیزا سازگار باشن تا اینکه به خونهی مرد جذاب و ثروتمندی برای پرستاری معرفی میشه و...رمانهای خارجی طرفدارای خاصپسندی دارن. بهتون پیشنهاد میکنم حتما حتی اگه خارجیخون نیستید این قصه رو تا آخر بخونید چون مطمئنم بعدش عاشق رمانهای خارجی میشید. بخشی از داستانوقتی از حمام بیرون میآید، زن هم از خواب بیدار شده ...
دانلود رمان سکوت یخی از گلشن امراییمقدمه: آبي تر از آنم كه بي رنگ بميرماز شيشه نبودم كه با سنگ بميرممن آمده بودم كه تا مرز رسيدنهمراه تو فرسنگ به فرسنگ بميرمتقصير كسي نيست كه اينگونه غريبمشايد كه خدا خواست كه دلتنگ بميرمدانلود رمان پرستار بچه مثبت از زهرا علیپوردانلود رمان سلفی دردسر سازدانلود رمان و بازهم تنهاییدانلود رمان فراری از عشقدانلود رمان الزام به ماهتاب از نرجس کاویانیخلاصهتوی این دنیا، هم خوبی هست هم بدی.هم پدر خوب هست هم ...
چند سال قبل در نزدیکی پاسارگاد خاندان اربابی تابش با مشکلات فراوانی دست و پنجه گرم میکردند که با حضور عروس فرنگیشان همه چیز دستخوش تغییراتی شد که...ارادت به کسی که در این مدت کوتاه کلی بهم خوبی کرد و چیزای زیادی یادم داد، تولدت مبارک.
سارا جراح جوان و موفق کشور بعد از اطلاع از بیماری پدربزرگش راهی رشت می شود.به درخواست سارا،امیرصالح، جوان فقیر و نیروی خدماتی بیمارستان به عنوان پرستار به خانه آنها می آید و قرارداد کار می بندد. امیرصالح که به شدت فردی #بچه_مثبت و #مذهبی بود بخاطر پوشش نامناسب سارا قصد استعفا میدهد اما پدربزرگ که نمیخواهد این جوان صالح را از دست بدهد به اجبار درخواست #محرمیت برای آنها می دهد که تنها سارا از این ماجرا برای شیطنت ها و اذیت هایش خوشحال می شود...و داستانی عاشقانه و طنز و کلکلی از رابطه اجباری این دو دنیای متفاوت!
به نام الهه عشق و زیبایییک هویت یک اصل و نسب نمی دانم؟ولی این را میدانم عشق این هارا نمی داند او افسار گسیخته است روزی به دل می اید و کل عقل را دربر میگیرداما عشق بهتر است؟ یا دوست داشتن؟ تپش قلب یا آرام زدن آن در کنار کسی که دوستش داری.داستان با آذین خل و دیوونه شروع میشه حالا با کی تموم میشه خودتون باید بخونید
دانلود رمان روز سرد از مرجان جانیقول بده که یه روز بیای...اما....نه نیا... دیگه نیا...من به نبودت عادت کردم...به اینکه تموم شب رو تو خیالم باهات قدم بزنم..ولی بدون من هنوز منتظرتم..حتی وقتایی که میگم میخوام دیگه برنگرده ....دقیقا همون لحظه دلم میخواد که برگرده.دانلود رمان آدم باش از مینو جلالی فردانلود رمان زیبای شرقی من از فائزه ف خدانلود رمان دل بی تو غم زده از صفورا یارمرادیدانلود رمان نقاشی احساس از مهرانه حاتمیدانلود رمان سین مثل اوتانا از ...
دانلود رمان باغ آقای دکتر از مینو جلالی فرالهه دختر شادی که برای فرار از خانه و ناپدریش قرار میزاره در ازای دریافت پول هنگفتی به یه دکتر جذاب و مهربون کمک کنه اما رفته رفته عاشق این دکتر جذاب میشه و با ورود به زندگی دکتر ماجراهای زیادی براش پیش میاد که...بخشی از داستانالهه نگاهی به بچهها انداخت. به حال خودش آه کشید و بی میل از کلاس خارج شد.تا انتهای سالن راهی نبود. در حین پایین رفتن از ...
دانلود رمان ترانسیلوانیا نوشته آرام رادتوجه توجه!یه رمان داریم چه رمانی!کاملاً تخیلی و عاشقانه با موضوعی جدید!یه دختر هم داریم چه دختری!شیطون، بی پروا و سربه هوا، پاش بیوفته شجاع و دلیر، اما در هر شرایطی قلب اش زود تر از عقل اش تصمیم می گیره!یه پسر هم داریم که خب...همچین هم پسر نیست!یه مرد گنده و عجیب، گرچه دختر رمان هم عجیبه ولی مرد عجیب تر، چرا؟من هم نمی دونم!دختر قصه مون یه دورگه است، نه یه دورگه ی ...
دانلود رمان بوی تند دلتنگی از اعظم فهیمیبه نام خدایی که عشق را نشانم داد تا قلم بزنم از بوی تند دلتنگی...-گیتا، حامی پشت دره!آخرین لباسی که در دست دارم را با بُهت رها میکنم و به اِلیکا زل میزنم.از خبر عجیبی که شنیدهام دست و پایم سست میشود و لبانم میلرزد، چشمانم گرد شده و بی این که بدانم ثانیههاست که به الیکا نگاه میکنم، الیکا با دستپاچگی دستانش را مقابلم تکان میدهد.-گیتا شنیدی چی گفتم؟بخشی از داستانمیشنوم، اما ...
مادرم همیشه میگفت کسی که برای انتقام قبر میکنه باید دو تا بکنه که از قضا اولیش برای خودشه!زندگی مثل تاس میچرخه، گاهی اوقات با یه جفت شیش زندگی روی دور خوشبختی میچرخه، اما هیچ خوشبختیای همیشگی نیست، هست؟خط قرمز یه سریع از آدما همیشه احساساتشونه و منم استثنا نبودم و حالا...از من بترس! از منی که زخم خوردهام...از منی که بیمهری دیدم و سنگ شدم؛ خاکسترها خطرناکند چون با یه اشاره گر میگیرند، خاکستری که به یاد گذشته شعلهور میشه و هست و نیست رو به آتش میکشه!حالا یا آتش جنون یا نفرت... یا عشق!
داستان کوتاه اتفاقی نیفتاده#داستان_کوتاهِ_اتفاقی_نیفتاده!#نویسنده_آسمان_اصغرزاده[ihc-purchase-link id=4]عضویت[/ihc-purchase-link]روی ردیف بالایی نشسته؛ حتی با آن همه فاصله باز هم می ترسد که او را ببیند!دستِ دخترک اش را گرفته و نفسی عمیق می کشد.نمی داند چقدر می گذرد که صدای جیغ و سوت جمعیت نشان از شروعِ کنسرت را می دهد.تا صدایش را می شنود بغض اش اشک شده و راهِ خودشان را پیدا می کنند!باز هم نفس عمیق می کشد.آهنگ اوج گرفته و صدایِ مردی که قلب اش را به تاراج برده بود ...
بعد از وصیت وصال اینبار با داستانی متفاوت تر و عجیب تر به دنیای قلم پا گذاشتم با نگاه زیباتون و وقت ارزشمندتون بهم انگیزه بدین که افتخارم خوانندهای رمان هام هستند.سپاس
دانلود رمان عشق آلوده به انتقام از ماریابه نام تنها خالق عشق.تنها آفرینش قلبها.تنها پناه بی پناهانتنها آفریننده ی جهانیانتنها کسی که قدرت افرینش دو روح را در یک بدن داشت.تنها کسی که ضربان بخشید بر قلبها.تنها کسی که عشق را بر دلها کاشت...پس می نویسم با نامش. به نام خدابخشی از داستان از لحن هراسان مادرم شتابزده از روی صندلی برمیخیزم:- چی دارین میگین مامان!صدایش میلرزد:- نمیدونم آریا... نقاب زده بود. گفت: «پولی ندارم. جایی هم ندارم برم از قشم ...
دانلود رمان چاییت را سرد بنوشپسری که از روی کنجکاوی می خواد همزادش رو ببینه . همزاد هایی که هر کدوم برای هم جونشون رو می دن . همه دور هم دیگه جمع میشن تا معمای یک شکل بودنشون رو پیدا کنن . هر کدومشون دغدغه و مشکلات بزرگشون رو دارن و یکی یکی به هم هدیه می دن . پروژه انسانیت با موفقیت پیش می ره و نیروی جاذبه بین همزاد ها عجیب به هم متصلشون می کنه ...دانلود ...
دانلود رمان تو پاییز زندگی کنپاییز که میشه، طُ میان تمام خش خش برگ ها، میان باران، میان همه ی کوچه پس کوچه های پاییز زده، در دل تمام درختانی که زرد و نارنجی شدن هستی.. طُ اصلا میان همه ی لبخند های منی، هنگام قدم زدن تو دل پاییز، موقع خوردن شکلات داغ تو زرد های مهر ماه و بوییدن اولین نارنگی پاییزی.. طُ خود منی، در اول پاییز!*گاهی مجبوری بر خلاف دلت تصمیم بگیری، بشکنی اما نذاری کسی ...
دانلود رمان در امتداد عشق از م . طباطباییچرا حضورت راانچنان پررنگبرصفحه دلم نمینمایی؟که مادیان وحشی وجود حسودان رم کرده بی قرار شودبیا باهم خرامان بهمیان دشتهای سبز بیکران و باشکوه عشق برویموپر پرواز بگسترانیم برپهنه اسمانچرا حضور خسته دلم را نادیده میپنداری؟وبی توجه از کنارم عبور میکنی ؟هیچ میدانی این دل اشوبمچگونه نبود تورا تاب میاورد ؟کاش زندگی کمی سر سازگاری بنا میکردتا عشقی از دل سنگ سختهمچون گلی سرخ سر براورداما افسوس که این ماییمکه باید روزگار این ...
بنـام حقاین رمان روایت گر زندگی یک پسر است که بخاطر بی پولی و خرید داروهای پدرش مجبور به انجام کاری می شود که او را با چیزی بنام "عشق" که عجیب تلخ است آشنا می کند..یک ازدواج به روایت هم خانه ای و پیشنهاد ازدواج از طرف دختر!..| مثل فروغ فرحزاد که به ابراهیم گلستان می نویسد:انگار من، از جای بریده-زخمی، در تن تو روییده ام!|•حرفی از عشق بزن!•ا.اصغـرزاده
دل نوشته کلاگیسدلنوشتهی کلاهگیسبه قلم پریسان خاتونwww.romankade.com***مقدمه:- باید فراموشم کنی.- نمیتونم!- باید بتونی.- دِ لعنتی میگم نمیتونم میفهمی؟- چرا نمیتونی؟!- تو شدی یه تیکه از وجودم، تو شدی همهی من! مگه میشه فراموشت کنم؟- وقتی دو روز دیگه، یه تیکه از وجودت زیر خروار خروار خاک پوسید معنی فراموشی رو میفهمی.- وقتی یه تیکه از وجودم بره زیر خاک... سلول به سلول وجودم رو محکوم به تنفس زیرِ همون خاک میکنم!*** صداها به مثال متهای روح و جانم را خراش میدهند.رنگ ...
دانلود رمان یار مجنون از آذردختخدایا! سرم داشت میترکید.حتی فکرشم عذابم میداد چه برسه به عملی کردنش و انجام دادن این کار فوق العاده سخت. آخه یعنی چی؟ چرا از بین این همه آدم من باید این کار رو انجام بدم؟نفسم رو پوف مانند دادم بیرون و با انگشت هام شقیقه ام رو فشار دادم تا از فشار ناگهانی که داییم بهم وارد کرده بود، کمی کم بشه؛ اما دریغ.دانلود رمان دیونه بازیدانلود رمان جهان موازیدانلود رمان سلفی دردسر سازدانلود ...
H.ahmadiشما مبینا اسلامی متولد 23 بهمن سال 1383 یا 1382 نیستی ؟ کسی به فامیلی احمدی میشن...
ابر برچسب ها
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان و کتاب " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد! طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.