میترسیدم سر دوست داشتنت دیونه شم،
خب!چشمت روشن دیونه شدم،
شنیدی که میگن ادم از هرچی بترسه سرش میاد،
به سرم اومد،به سرم اومدی،ترس دوستداشتنی،
خوشحال باش الان،بخند ، به خودت ببال؛تو باعث دیونگی یه نفر شدی،
بعدم بشین با دوستات مسخرم کن،فدا سرت،دیونه ها که چیزی سرشون نمیشه،نه میترسن نه میدونن ترس چیه،نه میفهمن مسخره کردن چیه،اما خب یه چیزو میفهمن…
دوست داشتنُ…
عقل ندارن درست،ولی دل که دارن!
حتما نظرتون راجب این رمان برامون بنویسید
خیلی قشنگ فقط یکم طولانی