دیدین یه وقتایی
الکی سر خودتو گرم می کنی
به کارای روزمره می رسی
خودتو گرفتار کار خونه ، بچه و آشپزی میکنی
حتی الکی میری بیرون خرید می کنی
لباسای تا و مرتب کشوهاتو می ریزی بیرون
برای خودت کار درست می کنی
از فکر کردن به یه کسایی و یه چیزایی دیدی چه بامزه فرار می کنی
تا حالا اطرافیانت بهت گفتن
چته مگه خود درگیری داری
تا حالا شده از دست بی خوابی های شبانه
بری سراغ کابینت های آشپزخونه یواشکی و بی سر و صدا تَروتمیزشون بُکنی
شده در کمد دیواری رو باز کنی
بهش بخندی بعد بگی اینجا که تمیزه
پس امشب با چی سرخودمو گرم کنم
این بلاها تا به حال سَر شما هم اومده
من که گفتم همش از دلتنگیه
نمی دونم چه حِکمتی داره آخر شب ها
لعنتی ،لعنتی ترینه برای من
آخه آخر شب ها دلتنگی هام بیشتر میشه هرچقدر هم خودمو خسته کنم
خودمو سرگرم کنم بازم میاد سراغم
انگار وابستم شده یا شاید
منو وابسته ی خودش کرده
امان از این شب ها
که طولانی تر هم میشه
درست مثل
پری شب
دیشب
و احتمالا امشب…
#پریناز_ارشد