رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه
دانلود رمان ، رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز
دکلمه صوتی ماه آبان

دکلمه صوتی ماه آبان با صدای احسان بصیری آبان ، ماهِ خوبِ من ، تمام نشو ! تویی که مفهومِ حقیقیِ پاییزی ... تویی که بیشتر از هر ماه و هر فصل و هر زمان ، خاطره انگیزی ! بعد از تو هیچ خیابانی راه و رسمِ دلبری را بلد نیست ، و نبضِ تمامِ خاطره ها بدونِ عطرِ حضورِ تو ، می ایستد ! تو می روی ... من می مانم و زمستانی ترین پاییز ، من می مانم و بارانی ترین ابرها ! من می مانم و ...

دکلمه صوتی آرام گریه کن

دکلمه صوتی آرام گریه کن با اجرای احسان بصیری و قلم ندا سلیمی آرام بگیر؛چنگ برسینه ی زمین می سایی؟ کدامین خاک وفایش را به گل ثابت کردکه به آرام گرفتن برای تو وادار کند. زجه زدن هایت را در اغوش بگیر وبی تابی ات را فریادنکن. آرام گریه کن؛اما نشکن که اگربشکنی ترک های روح نازکش را خواهی فهمید.... بگذارآرام بگیرد؛تازه خوابیده است. مرگ اورابوسیدودراغوش خاک خواباند تا آرام بگیردازهمه چیز... آرامشش رابرهم مزن اشک هایت راباران خاکش کن تاروح خشک شده اش سیراب شود.اما گونه های ترک خورده ...

دکلمه صوتی اخر شب های لعنتی

دکلمه صوتی اخر شب های لعنتی با اجرای احسان بصیری و به قلم پریناز ارشد دیدین یه وقتایی الکی سر خودتو گرم می کنی به کارای روزمره می رسی خودتو گرفتار کار خونه ، بچه و آشپزی میکنی حتی الکی میری بیرون خرید می کنی لباسای تا و مرتب کشوهاتو می ریزی بیرون برای خودت کار درست می کنی از فکر کردن به یه کسایی و یه چیزایی دیدی چه بامزه فرار می کنی تا حالا اطرافیانت بهت گفتن چته مگه خود درگیری داری تا حالا شده از دست بی خوابی ...

دکلمه صوتی کابوس با اجرای احسان بصیری

دکلمه صوتی کابوس با اجرای احسان بصیری و ب نویسندگی ندا سلیمی کابوس رفتنش را همه شب می دیدم اما نمی ترسیدم؛ چون صاحب قلبم آدم خاص بود.... تنهایم نمی گذاشت... رهایم نمی کرد! کابوسم را که فهمید؛ خندید خنده هایش کلافه ام می کرد. اما خندیدم... تا دوباره کابوس آمد؛ اما شکل یه آدم ؛نه یه خواب... از دیدنش ضربانم افتاد... پلک هایم به هم نمی رفت... تیله ی چشمانم راکد مانده بود... کابوس من؛ دختری با موهای پریشان شده روی شانه هایش؛ با چشمانی مشکی تراز پر کلاغ؛ با آغوشی به گرمای حرارت آتش ...

دکلمه صوتی بیا دستانت را ب من بده

دکلمه صوتی بیا دستانت را ب من بده با صدای احسان بصیری به قلم محدثه حسینی بیا دستانت را ب من بده و شمارش معکوس را شروع کنیم... سه..دو..یک.. خودت میدانی ک ب پاییز چیزی نمانده؛ بیاو قلبی را ک سالهاست پاییزیست؛ بهاری کن... بیا و دیگر از رفتن حرف نزنیم و برای یک بار هم ک شده باهم مهربان باشیم... تُ نمیدانی... تُ نمیدانی؛ ولی من درونم را پاییزی را فرا گرفته ست؛ ک گمان نمیکنم هیچ دستی آن را بهاری کند؛ مگر دستان مهربانِ ...

  • 1940 روز پيش
  • علی غلامی
  • 1,625 بازدید
  • یک نظر
دکلمه صوتی یادت که می آید

دکلمه صوتی یادت که می آید با صدای احسان بصیری و به قلم مینا ر یادت که می آید ؟ و می دانی که یادم هست آن سحر صبح آن روز قشنگ با دو چشم روشن و با آب و رنگ من رسیدم بر درت قبل از آنکه رفته باشد نور مهتاب از سرت شوق دیدار تو بود و .... شورشی در جان شیدا من نشستم بر آستان عشق تو زانو زدم آن قدر .... تا پر کشد جان از تنم لحظه ها از هم گذشت یک ستاره چیدم از دامان صبح شاخه ای ""مینا "" ز دستان ...

درباره سایت
رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه
بزرگترین سایت دانلود رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز در خدمت شما عزیزان می باشد . امیدواریم بهترین لحظات رو در کنار هم تجربه کنیم
آرشیو مطالب
آخرین نظرات
  • R.Sسلام وارد کانال ایتاشون بشید و ازشون خریداری کنید...
  • ستایشنميدونم چقدردیگه بایدقسمتون بدم تااین رمان رورایگان بزارید...
  • امیرعالی خوشم آمد...
  • چجوری بخونمشون؟...
  • زهرا زارع مقدمدر دل دارم سخن می اورم ان را بر زبان اما سخن کجا و خط زیبای رمان کجا ؟ ☆ واقعا ر...
  • گودزیلای همسایه...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.