قصه سه دختر است که همدیگر را خواهرانه دوست دارند، اما روزگار برای آنها خواب های بدی دیده،
آیا آنها با دنیا یکی می شوند و راه بی وفایی پیش می گیرند؟؟؟؟
(در این رمان هیجان آنقدر زیاد است که از خواندنش دل نمی کنید، فقط کافی است خواندنش را شروع کنید)
✅پایان خوش
https://www.romankade.com/%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86-%d9%87%d8%a7-%d9%88-%d8%af%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d9%86-%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%b5%d9%88%d8%aa%db%8c/
زندگی برایم روزی به شیرینی عسل بود,وقتی دستانت در دستانم معنای اعتماد و عشق را برایم تداعی می کردند,اما به ناگاه چه شد که به زور به من زهری خوراندی که به جای کشتنم خوره ی روحم شده است و ذره ذره مرا می کشد.
قصه ی این رمان کاملا زاییده ی تخیلات نویسنده است شباهت چهره و شغل شخصیت ها فقط برای ایجاد جذابیت بیشتر است.
دلش برای مهربانی های فرشته و شیطنت های حدیث پر می زند.پشیمانی از گذشته امان قلبش را بریده است،اما نمی تواند بی گدار به آب بزند.
دختر بر روی تختش دراز کشیده و شهر غم و غصه را دور می زند و به قلبش اندوه هدیه می دهد تا مرهمی برای وجدانش باشد, باران یک تاب به قرمزی لب های دخترکان غنچه لب و شلواری به راحتی یک محیط امن به تن دارد.
او به پوستر سه نفره شان خیره شده است،پوستری که در آن هر سه شانه به شانه ی هم ایستاده اند و لبخندزنان به دوربین می نگرند,از همان
لبخندهایی که قند در دل هوادارانشان آب می کند. در کنار این پوستر عکسهایی از سینمای ایران و جهان است که به خوبی حرفه یشان را معرفی می کند. آنها هر سه بازیگرند.
متنش ب صورت عامیانس ؟