داستان درباره ی یه دختره
دختری با گذشته ای تلخ
دختری که اسیر دستای زن عموشه
دختری که مجبور به تظاهر کردنه
♥️دختر داستان ما بخاطر یه اتفاقی
مسیر زندگیش عوض میشه،مجبور
به انجام کارایی میشه که حتی خوابشم
نمیدید،دخترک راه درازیو در پیش داره
راه پر پیچ و خمی که توش نباید خم به
ابرو بیاره♥️
قسمتی از رمان??
کوله اش را میان انگشتان سفید و کشیده اش
فشرد،قلبش همچون گنجشکی ترسیده میزد،
قطرات باران بی رحمانه بر سر و صورتش کوبیده
میشد،با دیدن خیابان تاریک و خلوت روبرویش
چشم هایش گرد شدند،هر لحظه نفس کشیدن
برایش سخت تر میشد،دستش را به دیوار زبر
گرفت تا پس نیوفتد،با صدایی که شنید روح از
تنش رفت،
: هی دختر؟؟
دستانش آشکارا میلرزیدند،آب دهانش را قورت داد و
برگشت،با دیدن مرد درشت هیکلی که قیافش داد میزد
که معتاد است،قلبش ریخت،مرد قدمی به سمتش برداشت
و با لحن کشیده ای گفت: میگم،این موقع شب!!خانوم
خوشگلی میثله شوما زشته تو خیابون باشه،بیا
بریم خونه ما آخه اُف داره شب و اینجا بزگرونی
بعد ازین حرفش خنده بلندی کرد،روشنا قدمی به عقب
برداشت و یکدفعه شروع به دویدن کرد،مرد نیز دنبالش
میدوید،با چشمانی اشکبار،لرزان نالید: خدایاااا فرار کردم تا
پاکیم حفظ بشه،کمکم کن،با دیدن بن بست روبرویش
نفسش برای لحظه ای قطع شد،با شنیدن صدای مرد آن هم در فاصله ی کمی از خودش،قلبش از کار افتاد……
چرا دانلود نمیشه روشنای تاریکی
سلام چرا دانلود نمیشه
سلام با عرض معذرت فایل اصلاح شد
متاسفانه دانلود نمیشه
منم جلد دومشو میخوام???
سلام با عرض معذرت فایل اصلاح شد
میشه خواهش کنم رمان اتش بس روهم بزارید
Apkرمان عاشقت میمونم
سلام. نسخه ی اندرویدش مشکل داره
سلام با تسکر بابت اطلاعتون مشکل حل شد
سلام فایلpdf رمان خرابه
سلام با تسکر بابت اطلاعتون مشکل حل شد