میگفت : سخته بخوای یه چیزی رو پنهون کنی چیزی که میشه از صورتت
از صورتش خوند…
پرسیدم منظورت چیه ؟
یعنی چیزی هست که پنهون کردم ازت ؟
گفت:
راستشو بخوای
ما یه آدم هایی رو تجربه کردیم
نمیدونیم اشتباه ما بوده یا اشتباه انتخاب شدیم
آدمهایی که شاید همه چیزمونو گرفتن…
علاقه مون
حسّمون
دوست داشتنمون
و بدتر از همه اینه که جسارتمون رو گرفتن….
هر چقدر هم بخوایم از دوست داشتن فرار کنیم
نمیشه…
بالاخره یه روزی میرسه
یه آدمی میرسه
که بخوای اون جور که دلت میخواد،
اونجور که منتظرش بودی،
دوستش داشته باشی..!!
اما حیف،اون جسارته دیگه نیست…
یه چیزی مجبورت میکنه پنهونش کنی…
اما نمیشه پنهونش کرد.
ظاهر آدم داد میزنه که…!!!
“مثل تو که دوست داشتنت رو پنهون کردی…”
میگفت:
دوست داشتنای بعدی،
مثل اون قرصیه که پزشک تجویز کرده تا حالت خوب باشه…
اما وقتِ مصرف میبینی روی جعبه نوشته:
” عوارض شدید دارد. لطفا با احتیاط مصرف شود”
واسه این که حالت میزون بمونه نباید بی رویه مصرفش کنی…!
راست میگفت دوستش داشتم اما پنهون میکردم…
تعارف نداریم،
گاهی میخوای که حالت با دوست داشتن خوب بشه اما دو دو تا چهارتا میکنی از گذشته،
میبینی که دوست داشتنِ بعدی
عوارضِ بدتری داره،
دوست داشتنِ اول جسارت رو از آدم میگیره …
بعدی ش اما ” باورِ آدم رو “…!
عادل مظلومی
🎤: به گویندگی: #سحرملائی
📝: به قلم : #عادلمظلومی