رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه
دانلود رمان ، رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز
دانلود رمان شروع همراه با عشق

دانلود رمان شروع همراه با عشق

الیکا دختری شیطونه که به خاطر اشتباهاتش همه اونو   میدونن و مقصر این موضوع هم پدرشه اون به خاطر اذیت های پسر خالش برای ازدواج تصمیم میگیره خونه مجردی بگیره اما اونجا هم اذیت هایی از طرف پسر خالش میشه که اونو میترسونه
بیخیالش شدمو رفتم داخل بابای نیلا بهم گفت دختر عزیزشون زیر قولش زده و رفته برا کارش وسیله بگیره خیلی حرسم گرفت از این کار نیلا از اونجا اومدم بیرون چشمم خورد به اون دوتاپسر گفتم بزار ببینم چی میشه امتحانش می کنم ببینم چی میشه رفتم جلو رو به پسرا وگفتم
-ببخشید اقایون می تونم باهاتون صحبت کنم
یکی از اونا با لبخند ارومی گفت
-بله بفرمایید

قسمتی از رمان

-میشه بریم داخل ماشینم
با تعجب به هم نگاه کردند و یکی از اونا گفت
-بریم و
را ماشینو بهشون نشون دادم هر دوسوار شدن منم سوار شدم شروع کردم به حرف زدن
-شما دنبال یه خونه میگردید درسته
-بله چطور
-من حاضرم یه خونه بزرگ با تمام امکانات تو بهترین نقته شهر بهتون بدم
با تعجب بهم نگاه میکرد ولی اون یکی با پوزخندی گفت
-بعد به جای این چی از ما می خواید
برگشتم سمتش و گفتم
-اون خونه مال منه من اونجا تهنا زندگی میکنم وکسایی هستن که بخوان منو بترسونن برای همین از شما می خوام که همراه من توی اون خونه بزرگ زندگی کنید
-با شما
-مشکلش چیه
-هیچی فقط باید فکر کنیم
خواستن پیاده بشن که زود شمارمو نوشتمو گرفتم جلوش
-تا امشب تاامشب وقت دارید
-باش فعلا خداحافظ
بعدم برگشت سمت پسر پروهه وگفت
-مهیار بریم دیگه
-بریم داداش
باهم از ماشین پیاده شدن منم راه افتادم سمت بازار می خوام بدون نیلا برم خرید خوش بگذرونم تو راه به فکر اون دوتا پسر بودم واقعا دلم می خواست بیان پیشم تا دیگه از اون ارشام مریض نترسم تا به خودم اومدم جلوی پاساژ بودم پیاده شدمو راه افتادم کلی لباس خریدم چندتاهم مانتو وشال دیگه خیلی خسته شده بودم رفتم یه غذایی بخورم داخل یه رستوران شدمو کباب سفارش دادم از اول تا اخر که نشسته بودم زیر نضر چندتا پسر که سر یه میز نشسته بودن بودم اصلا نفهمیدم چی خوردم زود از اونجا اومدم بیرون جلو ماشینم بودم ولی این دیوونه ها نگاهش میکردم نه ماشینو ول کن می

دانلود رایگان  دانلود رمان خانم جاسوس

چند ستاره به این رمان میدی ؟؟
تعداد رای : امتیاز کل :
  • اشتراک گذاری
مشخصات کتاب
  • ژانر: عاشقانه
  • نویسنده: الیکا
  • تعداد صفحات: 108
  • 1356 روز پيش
  • علی غلامی
  • 18,166 بازدید
  • ۵ نظر
لینک کوتاه مطلب:
نظرات
  • نیلو
    ۱۸ مهر ۱۳۹۹ | ۱۹:۰۲

    تبریک ..رمان خوبیه
    موفق باشی

  • دخی
    ۴ مهر ۱۳۹۹ | ۲۱:۰۳

    خیلی جالب بودش

  • ناشناس
    ۳۱ مرداد ۱۳۹۹ | ۱۲:۲۰

    خوب بود

  • ❤❤❤❤
    ۲۳ مرداد ۱۳۹۹ | ۱۴:۵۵

    این رمان قشنگه و یک سوال رمان سکسی هم دارین

  • ۲۰ مرداد ۱۳۹۹ | ۱۵:۵۳

    خیلیییییییییی خوب بود یه روزه تمومش کردم

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

درباره سایت
رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه
بزرگترین سایت دانلود رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز در خدمت شما عزیزان می باشد . امیدواریم بهترین لحظات رو در کنار هم تجربه کنیم
آرشیو مطالب
آخرین نظرات
  • avaکارتون حرف نداشت نویسنده عزیز...
  • شهیدی هستمممنون میشم لینک گروه ایتا رو بزارین...
  • ایمان سعدتمه دوست دارم که این رمان از بی خانم...
  • ایمان سعدتعالی...
  • saraنمی دونم چی بگم فقط می تونم بگم کارتون حرف نداشت نویسنده عزیز...
  • R.Sسلام وارد کانال ایتاشون بشید و ازشون خریداری کنید...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.