شیشه دلم شکسته.
چینی بند زدهای شدهام،
که هر دم از هم گسسته میشود.
ترکهای بسیار دارد آینه دلم،
هر یک ردی از رنجیست که بر آن نشسته.
ردی از نامهربانی آدمهای زندگیام.
تکههایم هر کدام به سویی میروند.
بیپناه و دردمند، تنها و سرگردان، آشفته و بیهویت
گمشده در معنا، گمگشته در آگاهی،
اهدافی که دیگران برایم ترسیم کردهاند.
نمییابم آنچه که آرامم کند.
نمیتوانم دمی در خود فرو رفته و افکارم را انسجام بخشم.
#زهرا_محمدی_فرازاندام
عالی