« به نام خالق قلم »
دلنوشته:
《 نه به خیسی باران 》
عشق یعنی …
عشق یعنی مدام در حال پرواز.
عشق یعنی یک دنیای چشم انداز.
عشق یعنی تا دنیا دنیاست،
سهم من و تو اینجاست.
عشق یعنی آوُردن بهانه های ریز
یک دوست داشتن تیز …
عشق یعنی تو در کامش باشی.
و او در باب میلش …
عشق یعنی دوست داشتن زیباست.
برای او یعنی سکوت جایز نیست.
عشق یعنی عاشقی را بر لب پرتگاه تجربه کردن.
عشق بال پرواز میخواهد .
عشق یعنی عاشقانه قدم زدن زیر باران.
تو بیا آسمان را با دلم برقصان.
عشق یعنی لحظههای با او را سپری کردن.
عشق یعنی تو مجنون او باشی .
و او لیلی را نشناسد …
عشق یعنی دوستت دارم …
حتی اگر تو در قسمتم نباشی.
عشق یعنی صمیمانه در زنجیر تو بودن.
عشق یعنی عاشقانه در وجود تو بودن.
عشق یعنی او را لمس کردن.
عشق یعنی با او و در آغوش او خوابیدن.
با او پا شدن…
عشق یعنی رقصیده دلم با وجود او.
حتی اگر نباشد، من میمانم و خاطرات او.
عشق یعنی در درگاه او بودن.
یعنی دیوانه وار او را مست کردن.
عشق یعنی از نگاه هم هز کردن.
عشق یعنی از حذر دوری کردن.
عشق یعنی تو شراب باشی.
و او مست تو باشد …
عشق یعنی تو فقط مال او باشی.
او هم دربست مال تو .
عشق یعنی هیچ سهمی در کار نبودن.
عشق یعنی باش تا دنیا دورت بگردد.
عشق یعنی وفادارانه در خدمت عاشق بودن.
عشق یعنی معشوق دلداده.
عشق یعنی با زنجیر او را به دام انداخته.
عشق یعنی عاشقی.
عشق یعنی دلدادگی.
عشق یعنی درونش دلگیر میشوی..
پا گیر میشوی …
وابسته میشوی …
شیرین میشوی …
تلخ میشوی …
زیبا میشوی …
عشق یعنی هفت آسمان تقدیم تو باد.
عشق یعنی رنگی میشوی.
اما…
دلباخته نمیشوی…
دلسوخته نمیشوی…
عشق یعنی با آتش شعله ور شدن.
عشق یعنی با سرمای باران مواجه شدن.
عشق یعنی با معشوقه در باران بودن.
عشق یعنی همیشه بسازی .
اما …
هیچوقت نشکنی.
عشق یعنی با او دور دنیا بچرخی.
اما …
دنیا برایتان نچرخد.
عشق یعنی …
در آخر تنهایی …
یعنی او که تو دوستش داری مال دیگری است.
عشق یعنی باید برای عشق مبارزه کردن
باید او را از دیگری پس گرفتن.
اگر نه که او سهم تو نیست.
عشق یعنی باید برای او جان داد
باید برای او دنیا را لرزاند
عشق یعنی دوست داشتن را با او معنا کردن
———-**********———-
شب خوبی بود، هوا بارانی بود و نم نم میبارید و هر دو سرمایی. میلرزیدم، ولی وقتی او از عشق در آن هوای بارانی میگفت لرزش تنم یادم میرفت و من مست
رویای با او بودن میشدم و تمام وجودم از با او بودن گرم میشد.
من این کوچههای عشق…
در کنار عشقم…
و این خلوت عاشقانه…
در میان نم نم باران…
خیس تر از هر باران میشوم.
میخواهم بگویم من تو را میخواهم حتی اگر در قسمتم نباشی. من برای تو با قسمت و سرنوشت هم خواهم جنگید.
میخواهم بدانی پای تو که وسط باشد، من جانم را کف پایت قرار میدهم.
آن عشق اگر قسمت تو باشد مبارزه کن سکوت و ایستادن جایز نیست.
آن عشق اگر قسمت تو نباشد سکوت و ایستادن جایز است و او قسمتش دیگری است.
او دیگر مال تو نیست.
این را بفهم …
○●○●○●○●○●○●○●○●
تو بگو عشق…
من میگم معرفت.
تو بگو نبض تپنده…
من میگویم قلبم با تو میتپد.
○●○●○●○●○●○●○●○●
دنیا، دنیای بیوفایی است، مواظب دلهایمان باشیم که به تاراج نروند.
تاریخ نوشت. ۱۴/۰۹/۱۳۹۴
بازنویسی: ۰۵/۱۲/۱۳۹۶
نویسنده: شکیبا پشتیبان / کوه یخ.
romankade.com/tag/شکیبا-پشتیبان/
پایان
سلام خانم پشتیبان
لطفا عنوان دلنوشته ی خودتون با نام “خیس تر از باران”
رو هرچه سریع تر عوض کنین، چون کتاب شعرم با همین نام در سال ۱۳۸۳ توسط انتشارات نگیما(تهران) به چاپ رسیده و در بازار کتاب توزیع شده…تا سوء تفاهمی ایجاد نشه.
ممنون