خلاصه کتاب:
دختری با قلبی شکسته درست یک هفته مونده به عروسیش فرار میکن. فرار از دست مردی که قدرت دستشه… . پناه بردن به خانوادهای که از قضا عروسی پسر بزرگ نزدیکه... یک اتفاق…یک تشابه… یک اسم و رازی که تو یک شب بارونی فاش میشه… .
خلاصه کتاب:
روایتی جالب...
ایرال دختری مانند بقیه دختران دنبال کار است... وارد یک آزمایشگاه می شود ... و مجبور است برای دو هفته به ژاپن برود.. رفتنش به آنجا برابر با فاش شدنه حقایقی عجیب می شود... و دیدن یک ویروس...
دانلود رمان ازدواج اجباری
دانلود رمان عاشقانه ازدواج اجباری از یک انتقام شروع شد انتقامی که پسر قصه ما به خاطر اهدای قلب مادرش به مادر دختر قصه ما بهار شروع شد و این کینه باعش شد پسر قصه ما کامران برای جبران رنج خودش دست به این ازدواج بزنه و باعث اذیت خودش و بهار بشه .بهار یه روز که ازمدرسه میاد خونه متوجه ماشین ناشناسی میشه که درخونشون پارکه که مسیخونه ما طوری بود که پذیرایی و نشیمن یکی ...
دانلود رمان لحظه دیدنت
پریچهر، دختری که به تازگی پدرش را از دست داده است و جز مادربزرگش کسی را ندارد. آنها برای حل مشکلات مالی که گریبانگیر زندگیشان شده است، به دنبال راهحل هستند. پریچهر برای محفاظت از مادربزرگش و نجات دادن زندگیشان، مجبور به ازدواجی اجباری با ایرج میشود در صورتی که ایرج به او علاقه ندارد و دلیل اصلی کینهایی بوده که ریشه در اتفاقات گذشته داشته است. با گذر زمان، کمکم حقایق زندگی برای آنها مشخص میشود.
مقدمه:
لحظهی ...
خلاصه کتاب:
کارن نیک زاد یکی از معروف ترین و مشهور ترین خواننده های ایرانه، اما با هویت پنهان و گذشته ای تاریک!
با یه برخورد تصادفی بعد از سال ها با عشق سابقه ش رو به رو میشه.
شعله های کینه و نفرت تو وجودش رخنه میکنه و به فکر انتقام میوفته...
انتقام از دختری که قلبش را سوزانده، و مسبب مرگ مادرش شده. کارن نیک زاد یکی از معروف ترین و مشهور
ژانر:عاشقانه،انتقامی
دانلود رمان دردسر شیرین من
کیک شکلاتی را روی میز دختر و پسری که با هم گپ می زدند، گذاشتم. زیر لب تشکر کردند و من هم با لبخند جوابشان را دادم. با این که چند ساعتی از استخدام و کار کردنم نمی گذشت اما خسته شده بودم، در این هوای گرم تابستان کار کردن سخت بود.
دستم را روی پیشانیام گذاشتم و نفس عمیقی کشیدم که صدای یکی از مشتری ها از پشت سرم بلند شد.
بخشی از رمان
- هی خانم، بیا ...
خلاصه کتاب:
داستان ما فقط از یه پای آسیب دیده و یه قرار ملاقات بت ارباب ده بالا شروع میشه. بذارید بیشتر توضیح بدم. دختر داستان ما، تنها راهی جنگل میشه و اونجا سوسکی رو می بینه که... نه دیگه، بقیهشو نمیگم. خودت بخونی متوجه میشی ؛) فقط بگم که این رمان ارباب رعیتی نیست هاااا!
خلاصه کتاب:
شوکا دختری که گمان میکنه عشق واقعیشو پیدا کرده .. همون مرد رویاهاش .. همون شاهزاده سوار بر اسب سفید ...
بی خبر از این شاهزاده ی اصلیه رویاهاش خیلی وقته توی زندگیشه و تقریبا کل زندگیش نزدیکش بوده اما قدرشو ندانسته و پسش میزنه و دل شاهای قصه رو بخاطر عشق اشتباهش خیلی میشکنه ...
بدون اینکه بدونه توسط همون شخصی که به اصطلاح عاشقشه توی دام بزرگی افتاده ..
خلاصه کتاب:
ایپَک تبریزی، دختری آرام و مستقل، برای رسیدن به آرزوهای دیرینهاش به عنوان مترجم در دارالترجمه
همایونی استخدام میشود. لیلا رفعتی یکی از کارکنان دارالترجمه با او طرح دوستی میریزد و از آنجایی که ایپک
دختری ساده و آرام است، خیلی سریع پذیرای لیلا میشود. یکسال از دوستی عمیقی که بین دونفر در جریان
است، میگذرد که اتفاقی شوم در دارالترجمه به وقوع میپیوندد.
دانلود رمان طیلا
عد از پنج سال برگشتن به کشوری که با چشم گریان و دل خون از آن فرار کردیم کمی وهم داشت، وهم زنده شدن خاطرات... نه اینکه در این پنج سال یادش آزارمان نداده باشد نه، ولی فرق میکرد دیگر، نمیکرد؟ برگردی جایی که هوایش هم بوی خاطرات میدهند، جای جایش یادآور خیلی اتفاقهاست... میدانستم وهم دارد.
نفسم را با آه بیرون فرستادم، موهایم را پشت گوشم مهار کردم و ساعت گوشیام را چک کردم، یازده شب بود. بی ...
خلاصه کتاب:
رمان یار مجنون، زندگی یک دختری به نام لیلی شرقی که دانشجوی سال سوم رشته روانشناسی رو روایت می کنه.
لیلی، برای گرفتن بخشی از نمره پایان ترم، باید یک کار عملی رو به سرانجام برسونه و این کار، درمان یک دختر پنج ساله هستش که به نوعی، دچار افسردگی و گوشه گیری شده.
این رمان، به زندگی یک پسر به نام ساتیار شایگان هم می پردازه که داره برای یک انتقام برنامه ریزی می کنه و این انتقام، به نوعی آخرین هدفش رو در زندگی تلقی می کنه؛ اما خبر نداره که با این انتقام، داره جون خودش و چند نفر از بهترین افراد زندگیش رو توی خطر می ندازه.
پایان خوش.
رمان دختری در میان میدان نوشته مائده زکریا زاده
همه ی شخصیت ها و اتفاق هایی که در این داستان نام برده و اتفاق می افتد غیر واقعی هستند و هیچ موجودیت خارجی ندارد
هوای امروز بسیار دلپذیر بود، باد آرام آرام میوزید و موهای مشکی بلندم را به رقص وا میداشت.
غرق فکر در این هوای دل چسب بودم که صدای مادرم مرا از
حال و هوای خودم بیرون کشید.
صدای مادر را می شنیدم که مرا به سوی خود فرا میخواند با عشقی ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.