رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه
دانلود رمان ، رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز
دانلود رمان کاریزمای عشق

دانلود رمان کاریزمای عشق

تو آینه نگاه کردم
به دختر رو به رویم
این دختر منم
پوزخندی کنار لبم جا گرفت
همون دختری که از خودم ساختم
مداد چشممو برداشتم و رو پلک هایم کشیدم
به چشمای سبز یخ زده ام نگاه کردم
این چشم ها مدت هاس که رنگ گرمی رو به خود ندیده
موهایه گندمیمو محکم بالای سرم بستم
همچی کامل بود به جز رنگ لبام
رژ مشکی ام را برداشتم و روی لب هایم کشیدم
همچی کامل شد
الان شدام همونی که میخواستم باشم
آره درسته
من
دنیز بایسل
دختری که قسم خورده تا وقتی زنده هست فقط و فقط برای یک چیز تلاش کنه
فقط انتقام
انتقام از کسایی که همچیشو ازش گرفتن
از خنده های از ته دلش تا زندگیش
ولی هنوز سرپاس
قسم خورده
قسمی که حاظره جونشو براش فدا کنه
یه روزی همه به سزای کاری که کردن میرسن
ولی این دفعه بازی به نفع من تموم میشه
در اتاق و زده شد
+(داد زدم)بلعععع؟
_خانوم مهمونا اومدن
“مرده شورتونو ببرن با این مهمونا”
+باشه میتونی بری
“امشب شب مهمیه

قسمتی از رمان

امشب شبیه که من یه قدم دیگه به انتقام چندین و چند سالم نزدیک میشم
شبی که ۱۴ ساله دارم براش تلاش میکنن
الان به جایی رسیدم که تموم این سال ها بهش فکر میکردم
سخته ولی نه برای منی که تشنه ی انتقامم”
از اتاق رفتم بیرون
از پله ها پایین رفتم
“دیگه اینجور مهمونی ها برام عادی شده بود
حتی صدای آهنگی که باعث میشد همون یه ذره اعصابی که داشتم هم از دست بدم
همه نگاها به من خیره بود
نگاه های بد مردا و حسود زنا
ولی مثل همیشه برام اهمیتی نداشت
با اخمی که همیشه رو پیشونیم دارم اینو به بقیه ثابت میکنم
از پله اخر که پایین اومدم سام به طرفم اومد
سام پسری بود که نمیدونم چجوری و از کجا وارد زندگی من شد ولی هیچوقت نزاشتم بیشتر از حدش به من نزدیک بشه
+اومدن؟
_(با استرس گفت)آره خیلی مواظب باش خیلی مشکوکن
+(کمی صدامو بالا بردم وبا اخم گفتم)ساااام من کارمو بلدم
انگشت اشارشو گزاشت روی بینیش
_آروم تر صدامونو میشنون
هه خوب بشنون انگار خیلی برام مهمه
+من میرم تو اتاق نشیمن بگو بیان اونجا
_حله

دانلود رایگان  دانلود رمان دختر پسر والیبالی

چند ستاره به این رمان میدی ؟؟
تعداد رای : امتیاز کل :
  • اشتراک گذاری
مشخصات کتاب
  • ژانر: عاشقانه
  • نویسنده: آیناز تیموری
  • تعداد صفحات: 250
  • 1046 روز پيش
  • علی غلامی
  • 5,991 بازدید
  • ۴ نظر
لینک کوتاه مطلب:
نظرات
  • ایدا
    ۴ بهمن ۱۴۰۰ | ۱۶:۳۲

    عالی بود خیلی قشنگ و خوبه

  • مریم
    ۴ بهمن ۱۴۰۰ | ۱۶:۳۲

    عااااالی بود خیلی قشنگ و جالب بود❤❤❤

  • ناشناس
    ۳ مرداد ۱۴۰۰ | ۱۰:۱۵

    خیلی باهال بود هیجان داشت ولی اگه انجام یه زره عاشقانه میشد و یه اتفاقی میفتاد تا عشق شنتیا را باور کنه خیلی‌خیلی میشد

  • مبینا
    ۳۰ خرداد ۱۴۰۰ | ۲۱:۰۷

    میتونست بهتر باشه

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

درباره سایت
رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه
بزرگترین سایت دانلود رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز در خدمت شما عزیزان می باشد . امیدواریم بهترین لحظات رو در کنار هم تجربه کنیم
آرشیو مطالب
آخرین نظرات
  • avaکارتون حرف نداشت نویسنده عزیز...
  • شهیدی هستمممنون میشم لینک گروه ایتا رو بزارین...
  • ایمان سعدتمه دوست دارم که این رمان از بی خانم...
  • ایمان سعدتعالی...
  • saraنمی دونم چی بگم فقط می تونم بگم کارتون حرف نداشت نویسنده عزیز...
  • R.Sسلام وارد کانال ایتاشون بشید و ازشون خریداری کنید...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.