حامد به اجبار ماه منیر را راضی کرد تا بیرون برود تا بتواند به خانواده اش حداقل او را معرفی کند و باران اگر حالش بهتر شد به سراغ او بیاید!
چقدر دوست داشت باران را با آن لباس و صورت دوست داشتنی ایستاده در کنار خودش ببیند، اما انگار شانس با او یار نبود و درست در شبی که برنامه ریخته بود تا دختری که مدت ها بود دل از او ربوده بود را به خانواده اش معرفی کند با چنین اتفاق مسخره ای روی تخت خواب اتاقش تنها بگذارد!
آباژور را روشن گذاشت و با نگاه خیره ای که نثار چهره ی معصوم و دوست داشتنی به خواب رفته ی باران کرد به همراه ماه منیر با کوهی از حسرت از اتاق خارج شد!
نویسنده رمانهای🙈🌹
قصه عشق 🌹
آغوش تو🌹
جنون عاشقی 🌹
در انتظار عشق 🌹
به یکی از مستخدمین سپرد تا حواسش باشد کسی وارد اتاقش نشود و او هم چشمی تحویلش داد.
از پله ها که پایین رفتند یکی دیگر از مهمانان ویژه اش همزمان از پله ها بالا آمد… به خاطر سر دردی که داشت به اصرار مادر حامد آمده بود تا کمی در یکی از اتاق ها استراحت کند.
یه یکی از مستخدمین بالا سپرد تا برایش کمی آب بیاورد؛ دومین اتاق از سمت چپ مقصدش بود… همان که گفته بودند آنجا که برود احد و ناسی نمی تواند مزاحمش شود!
مستخدم در طبقه پایین درگیر کارهای آشپزخانه و دستورات خانم خانه شدو یادش رفت که برای چه کاری به طبقه پایین آمده!
در طبقه بالا وقتی دید که خبری از مستخدم نیست بی خیال نوشیدنی شد و اتاق مورد نظر را پیدا کرد و دستگیره در را چرخاند، آباژور گوشه اتاق روشن بود… پس لامپ را روشن نکرد!
کتش را بیرون آورد و روی دسته صندلی انداخت… دکمه پیراهنش را باز کرد و کراواتش را شل کرد و خودش را روی تخت رها کرد.
نوشیدنی که خورده بود اینقدر سنگین بود که نفهمید درست در یک وجبی اش دختری روی تخت به خواب رفته است!د.
مطالب پیشنهادی ما
اگه به هر دلیلی با خرید از طریق اینترنت با دو روش بالا مشکل دارید میتوانید مبلغ ۱۰ هزار تومن به شماره کارت زیر کارت به کارت کنید و بعد به شماره تلفن (۰۹۰۲۴۰۸۴۸۵۸) نام رمان رو اس ام اس کنید و لینک رمان رو دریافت کنید
بنام علی غلامی بانک سپه
این رمان اختصاصی سایت رمانکده میباشد و کپی برداری از این اثر چه با ذکر و چه بدون ذکر منبع حرام می باشد .
سلام رمانش خیلی قشنگه تو رو خدا رایگانش کنین تا راحت بتونیم دنبالش کنیم
واقعا حالم بهم خورد خو همشو میزاشتید میگفتید پولو ازهمون اول بدیم واس رمان دیه این گدا بازیا چیه درمیارید
خیلی دوستش داشتم ولی خرید اینترنتی نمی تونم به ان شماره هم پیام فرستادم جوابی نگرفتم
تمامی حقوق مطالب وب سایت رمانکده محفوظ و هر گونه استفاده از کتابهای قرار داده شده بر روی سایت رمانکده به هر نحوی (انتشار از طریق اپلیکیشن های موبایل، کپی بر روی سایت و وبلاگ ها حتی با ذکر منبع و...) ممنوع می باشد و با متخلفین طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای برخورد می شود. و تیم رمانکده هیچ گونه رضایتی از قرار دادن فایل رمان ها در تلگرام و .... ندارد و از نظر اخلاقی کار صحیحی نیست.©
نظرتون راجب این رمان چی بود؟