فصل دوم ردپای اشتباه عشق
داستان دختری گم شده در سرنوشت، و پسری که جنون وار عاشق کسیه که بخاطر انتقامی پوچ باعث مرگش شده.
اما واقعا دخترک داستان مرده!
بعد از پایان فصل اول و مرگ رها رادمان جنون وار دیونه می شه و این امر باعث باز گشت رهایی که می شه که زندس.
رها با اسم خواهر دوقلوش وارد زندگی رادمان میشه اما این برای انتقام.
اما همه خوب می دونیم عشق قوی تر ازین حرف هاس…
جلد اول این رمان رو میتوانید از لینک زیر دانلود کنید
عرشیا
-داداش، داداشی پاشو، ببین من اومدم.
ناباور به رها خیره شدم که پایین تختم نشسته بود و لبخند می زد.
روی تخت نیم خیز شدم و چند بار چشم هام و باز و بسته کردم.
دستم و روی صورتش گذاشتم و با من و من گفتم:
-رها…رها خودتی آبجی، خواب نمی بینم یعنی…تو…تو زنده ای.
لبخندی زد و گفت:آره زندم می بینی اومدم پیشتون.
یهو چشم هاش قرمز شد که با ترس دستم و کشیدم.
قهقه شیطانی کرد و فریاد زد.
-اومدم انتقام بگیرم.
با تکون های دستی چشم هام و باز کردم و ترسیده روی تخت نیم خیز شدم.
آیلین ترسیده بهم خیره شد و گفت:
-خوبی عرشیا
با نفس نفس زدن بهش خیره شدم.
-چرا داری گریه می کنی؟
حس کردم چیزی توی قلبم ترکید و بعد با صدای بلند کوبیدم روی قلبم و اشک ریختم.
آیلین روی تخت جا به جا شد و اومد روبه روم نشست.
-گریه نکن بگو ببینم چی شده؟
میون گریه گفتم: من مقصر مرگش بودم…من…منِ لعنتی.
آیلین اشک هایی که حالا سرازیر شده بودن و پس زد و گفت:
فصل اولش اسمش چیه
عالیی بووود