آشنایِ من، غریبانه میانِ جاده ها گم گشت.
و قلبم سال هاست در انتظار آن غریبه آشنا، در حال پرسه در آن خیابان سرد و سنگی، خاطرات را مرور می کند.
#بهارکرمی
جلد دوم این رمان رو میتوانید از لینک زیر دانلود کنید
با تنی خیس از عرق از خواب پریدم.
باز هم همون کابوس همیشگی.
کی می خواست دست از سرم برداره!؟
کی می خواست تموم شه؟
حتی بعد از دو سال از ذهنم پاک نشده بود!
دوسال گذشته بود اما باز این کابوس های لعنتی نمی خواستن دست از سرم بر دارن!
چشم هام و بستم، نفس عمیقی کشیدم و سعی کردم همه ی این حس های گنگ رو از خودم دور کنم.
لعنتی نمی شد!
از روی تخت بلند شدم و به ساعت سفید طلایی روی دیوار خیره شدم؛ ساعت از پنج گذشته بود!
به سمت دستشویی رفتم، دستم و پر از آب کردم و به صورتم زدم.
از توی آینه به چهره بی روحم نگاهی انداختم.
چقدر با خودم غریبه شده بودم!
کسی که توی آینه بود با من فرق داشت!
چقدر تغییر کرده بودم!
بغضبدی گلوم رو چنگ انداخت.
چه لاغرو بی روح شده بودم!
به اتاقم برگشتم، روی تخت نشستم و به آرومی دراز کشیدم.
_لعنتی کی می خوای دست از سرم برداری؟
کلافه پتوی گل بافت سفید رنگم رو روی سرم کشیدم و نفهمیدم کی به خواب رفتم.
من این جلد از رمان رو خوندم و وقتی پایان تلخ داشت دنبال جلد دومش گشتم
اینها مثل تیکه های پازل همدیگه رو کامل کردن و یک رمان فوقالعاده رو تشکیل دادن واقعا رمان عالی و زیبایی بود
با قلم قوی عالی
جلد دوم رمان پایان خوش داره
پیشنهاد میکنم حتما با جلد دوم بخونیدش
بهار جان رمانت تا اینجا عالی بود اطفا فصل دومم زودتر بزار
بهار جان دوست خوبم همیشع گفتم یع بار دیگع ام میگم کع رمانت عالیع معرکع اس
امیدوارم بقیع رمانایی کع در آیندع مینویسی هم بع این خوبی و پرطرفداری باشن
موفق باشی بهارم
بهار جان دوست خوبم همیشع گفتم یع بار دیگع ام میگم کع رمانت عالیع معرکع اس
امیدوارم بقیع رمانایی کع در آیندع مینویسی هم بع این خوبی و پرطرفداری باشی
موفق باشی بهارم