کتاب لطفا… اثر نویسنده و شاعر جوان مصطفی باقرزاده می باشد..شامل ده داستان کوتاه است و در قطع رقعی با انواع ژانرها( اجتماعی، عاشقانه، فلسفی و…) در نشر ایجازبه چاپ رسیده. این فایل شامل دو داستان ( زمستان، جواهر) به همراه چند تکه از دیگر آثار این کتاب می باشد. برای خرید نسخه پی دی اف یا نسخه ی چاپی این کتاب به آیدی تلگرامی نویسنده (@mostafabagherzadeh1374 ( رجوع کنید
زمستان
همیشه بُهت زده به من میگفتند: «چطور تا الان نشدی؟! امکان نداره یه خانم بیست و هفت ساله تا حالا نشده باشه. »
سپس با لبخندی از بُهت زدگی ادامه میدادند: «خیالت راحت، میشی و…»
من در حالیکه میخندیدم و کیف میکردم، میگفتم:« عمرا بشم. »
همیشه با خانوادهام، بیرون میرفتم، خرید میکردیم، سینما میرفتیم، شهربازی، کوه، پارک، این طرف، آن طرف و خنده و خنده. به خاطر برف نیمه سنگین دیشب، تمام شهر سفیدپوش شده بود. هنگام غروب بود و احساس غریبی میکردم. خودم هم نمیدانستم چرا، اما هرچه بود، اینبار دوست داشتم تنهایی بیرون بروم. لباسهای گرم پوشیدم
برای مطالعه کل داستان فایل پی دی اف رو دانلود کنید
واقعا عالیع بنازم ب قلمت پسر عمه عزیزم موفق باشی
خوب، بود، اما، چون، کمی، بیشتر، از، حد، کوتاه، بود، درکش، کمی، سخت، شده، بود، اما، تا، همینجا، قشنگ، بود، مشخص، رمان، درکل، جالبی، هستش، بازم، از، این، جور، رمان، ها، لطفا، بزارین، ولی، اگه، عاشقانه، تر، باشه، فکرکنم، جذابیتش، بیشتر، بشه.