ژانر: #عاشقانه#اجتماعی
تعداد صفحات کتاب: پی دی اف ۱۴۱
در مورد دختر و پسری هست که دختره میگه تحت هیچ شرایطی عاشق نمیشه و پسره کاری میکنه که دختره را
عاشقخودش میکنه و یادم نیست که ازدواج میکنن یا صیغه میشن
ماه عسل چند روزه هم میرن و دختره عاشق پسره میشه…
پسره شرکت داشته
بعد از ماه عسل ….دختره میفهمه حامله هست از راه ازمایشگاه میره شرکت پسره تا خبر بارداریش را بگه که
پسره را توی بغل دوستدخترش میبینه و اونها با نیش و کنایه به دختره میگن همه این محبتها و حرفهای عشقی
که پسره گفته واسه این بوده که دختره را عاشق خودش کنه…
دختره هم بدون اینکه قصیه بارداریش را بگه ول میکنه و میره…و وسایلش را جمع میکنه و از انجا میرود…
خدایا من آن توأم مرا بمن باز مده!!!
من هیوام ۱۸ سالمه کنکور تجربی دارم یه چند روز دیگه،،تویه خانواده ی چهار نفره زندگی میکنم.
مامان مریمم،که پرستاره وبابا حمیدر ضامم مکانیکه!!یه داداش جذاب و خوشگل و خوشتیپم دارم که
دانشجوی رشته ی دندانپزشکیه…اسمشم هیراد!
هیوا:ماااااااااااااماااااااااان ،،،مامانی؟؟؟؟ماااااااامی؟؟؟
مامان:چیشده باز؟
هیوا:مامان جونم حولمو بده لطفا
مامان:باز یادت رفت؟؟؟هیوا بزرگشدی مامان جان نمیشه هرچیزی و من بهت یادآوری کنم…بچه نیستی که!!
هیوا خب باشه ماامان جونم ایشالا دفعه ی بعد
خندید و رفت بیرون از اتاقم،
تندی لباس پوشیدم و رفتم بیرون سرمیز نشستم….
هیوا:سلام به همگی!!
بابا:سلام بابایی هیوا موهاتو چرا خشک نکردی؟سرما میخوری!
هیوا:بابا چله تابستون کی سرما میخوره؟؟؟
هیراد:جواب ندی میشه حناق رو دلت؟؟؟
هیوا:مگه من چی گفتم تو اصن بامن چیکار داری؟؟؟
مامان:بسه نهارتونو بخورید….
مامان :من امروز شیفت شبم….حمید جان هیوا رو ببر پیش عاطی زنگ زد گفت دلش برا هیوا تنگشده…
هیوا:جوووووون قربونت مریم خانوم….من برم تا روز کنکورم میمونما!!!
مام ان:شماکه یه روز درمیان پیشه همید…
بابا:هیوا بابا تو ب اید این چن روز و درساتو جمع بندی کنی…
هیراد:پدرجون این چن روز بااین بچه هیچکاری نمیکنه…بذابره راحت شیم
هیوا:یه بار تو عمرت حرف حساب زدیا خان داداش…
هیراد الکی سیبیلای نداشتشو تاب داد و گفت:مااینیم دیگه….
مامان :هیوا برو اماده شو بابا حمید ببرتت
اخه چرا لینک نمیزارید
کی آماده میشه
کی دیگه میخواین بزارین آخه لینکو
چرا لینک pdf شو نمیزارین؟
تقریبا خوب بود
رمان نیلی و ازدواج ممنوع خیییییییییلی باحالن از همین سایت دانلود کردم.
لینک دانلود این رمانم هردفه که میام نیس لطفا بزارید.
رمان های سه تفنگ دار شیطون و اشرافی شیطون بلا رو اگه دنبال رمان طنزید بخونید
اره خیلی خوبن ولی سه تفنگ دار شیطونو من هنوز فصل 3 شو پیدا نکردم
سلام
سطح رمان خیلی پایینه، به نظر میاد نویسنده فقط میخواسته رمانو تموم کنه ،همه چیز هول هولکی اتفاق می افته
نویسنده ظاهرا از اخلاق های مردا اطلاعاتی نداشته همه چیزو براساس تفکرهای دخترونه نوشته و بیش از حد احساساتی کار کرده البتع خب چون رمان اولشون هست تا حدی طبیعیه
امیدوارم رمان های بعدیش بهتر بشه
ما منتظریمااااااااااااا
من الان چندمین باریه که وارداین سایت میشم ولی لینک این رمان نیست پس کی میخواید لینکشو بذارید