رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه

دانلود رمان ، رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز

داستان کوتاه آن شب سرد روز شد

داستان کوتاه آن شب سرد روز شدبه نام خدانام رمان:آن شب سردصبح شدرعدوبرق شدیدی به پنجره اتاقم زد،کت وشلوار اتوکشیده ام راتن کردم عطرتلخ همیشگی ام رابه گردن ومچ دستهایم زدم وموهای پرپشتم رابه سمت بالاشانه زدم وازاتاقم بیرون رفتم.پدر درحال سیگارکشیدن کنارپنجره نشسته بود بودسلام کردم وباسرجوابم را داد فنجان قهوه ی سردشده روی میزآشپزخانه رانوشیدم ومثل همیشه بدون صبحانه ازخانه بیرون رفتم،خیلی فکرم مشغول بودومتوجه نشدم چه قدرطول کشیدتابه دانشگاه رسیدمکرایه تاکسی راپرداخت کردم وپیاده شدم انگار باران ...

داستانک معشوقه پاییز

داستانک معشوقه پاییزنویسنده: سمیرا چرمینام داستانک: معشوقه پاییزدخترک مو نارنجی عجب صدای رسا و زیبایی داشت به گمانم برای خوانندگی آفریده شده بود، شاید هم قرار بود یک شاعر بزرگ شود و از بخت بدش لک‌لک‌ها اشتباهی داخل این سرزمین، روی یک پشت‌بام خانه قدیمی و روی ایزوگام‌های داغ و آفتاب‌خورده‌ زیر سایبان یک کولر آبی زنگ‌زده رهایش کرده بودند.دوباره صدای زیبایش خیابان را پر کرد و با ریتم زیبایی و دل‌نوازی خواند:دلش خونه و خندیده براتونباغبون با لب خندون ...

دانلود رمان کمی با من مدارا کن

دانلود رمان کمی با من مدارا کنگندم عاشق است.. عاشقی که بخاطرِ یک عشقِ قدیمی پا رویِ خیلی چیز ها گذاشته، قیدِ خیلی چیز ها را زده، بیخیالِ خیلی چیز ها شده!از همسر اش جدا می شود، دوریِ پسر اش را تحمل می کند و با تمامِ قوا جلو می رود.. کاش به بن بست نخورد!دانلود رمان زیبای عشق مبارز مندانلود رمان انتقام زیبادانلود رمان لطفا با لبخند وارد دنیا شویددانلود رمان شیطان را باور کندانلود رمان ارباب خون خواه ...

دانلود رمان امپراتور از ماریا

دانلود رمان امپراتور از ماریاسالها سعی کردم بخاطر انتقام بی هویت بمونم. اونم با اسمی موخوفِ #امپراطور....بعد سالها کسی رو که دنبالش بودمو پیدا کردم اونم کجا!...ولی برای قصاص شدنش باید با دلم قمار میکردم.انتخاب سختی بود. اما من بخاطر عزیزترینم قلبمو به انتقام باختم.#این‌رمان‌آمار‌‌بالایی‌مخاطب‌جذب‌کرده❤️😁😍❤️❤️❤️خوب از اونجایی که مثل تموم این داستانها فقط یه پسر خوش هیکل و خوش قیافه نداره.... بلکه با یه تفاوت خیلی چشم گیر پسرمون خیلی بداخلاقه و قراره از یکی به اسم ارسلان انتقام بگیره... ...

  • 170 روز پيش
  • علی غلامی
  • 14,052 بازدید
  • ۳۱ نظر
داستان کوتاه فلش بک

داستان کوتاه فلش بک-رفتارش پخته تر از سنشه!-هدف همینه!اون با لمس تاریکی، دردمندی آدما و چراغای خاموش شده توی ذهنشون و دیدن سقف بی منتهای هستی، هدفش متفاوت شده بود، دیگه نمی‌تونست جور دیگه ای فکر کنه، رفتار کنه.راه خودشو گم کرده بود اما به خودش قول داده بود بعد از پیدا کردن نور، راه رو به بقیه هم نشون بده.تو اوج تلاطم تو چشمای خودش زل زده بود و به صبر، قدرت و قلبی که یکدست مونده بود با ...

داستان ننه مشهدی از حمید درکی

داستان ننه مشهدی از حمید درکیننه مشهدی پیرزنی ۷۵ ساله همیشه با زحمت بسیاروقامتی خمیده ، بقچه بزرگی را با خود تا سرکوچه ما می آورد وبساط محقرخودشو که چند لیف حموم دست بافت وجوراب و شال گردن وکلاه ومقداری هم چسب زخم واین قبیل چیزها بود برزمین پهن می کرد ومنتظرمشتری آروم وصبورمی نشست. اون که یه چارقد سفید تمیزو پاک به روی سرش انداخته بود، انتهای اونو زیرچونش با یک سنجاق قفلی بسته بود وکمی ازموهای حنائیش از زیراون خود نمائی می کرد. ما بهش می گفتیم ...

دانلود رمان پشت چراغ قرمز

دانلود رمان پشت چراغ قرمزنویسنده : حانیا بصیریژانر طنز /عاشقانهپشت قرمز داستان دختری که با کار کردن توی خیابون و دستفروشی اموراتش میگذره و با درد ها و کمبود های زندگی نه چندان معمولیش خوشهتا اینکه دست سرنوشت اون و توی شرایطی قرار میده که از شخصیت واقعی خودش فرسنگ ها فاصله میگیره و وارد زندگی جدیدی میشه، امیدوارم با خوندن این رمان هم مثل رمان #عاشقتم_دیوونه خنده بیاد رو لبتون.-به تیپتون میاد سبک کلَسیک دوست داشته باشید، این کفش ...

  • 188 روز پيش
  • علی غلامی
  • 36,702 بازدید
  • ۶۱ نظر
دانلود رمان فصل یاس های سفید از مهدیه سعدی

دانلود رمان فصل یاس های سفید از مهدیه سعدی«مقدمه»من از هوای پنجره لبریزمولی هوای پنجره از رفتـنخیال، قـدم مـیزند اینجاو غـم مـیچـکد از دفــترنگاه دستهامان چه سرد و دلمردهغروب پاهان چقدر غمانگیز استکه میرود اینبار؟!چه کس؟!چه میبرد با خود؟ورقهای تکرار؟ ترکهای دیوار؟شب، روز، شعر؟... چه میبرَد با خود؟طلوع باور را؟من اما هوای پنجره دارمهوای تماشـای دل کنـدنشبیه مرده میشود گفتَش؟نمیشود!دل نمیشود کَند!نمیرود میدانم!بجز خیال تو از مننمیروند پاها، پلک نمیزند دیروزتو میکشی دستهاتو میبری پاهاتو در گذشته سر میکشی هربارتویی ...

  • 188 روز پيش
  • علی غلامی
  • 5,031 بازدید
  • یک نظر
دانلود رمان بهار نارنج من از غزل عباسی

دانلود رمان بهار نارنج من از غزل عباسیژانر:عاشقانه،کلکی، تراژدی،با کمی چاشنی طنزخلاصه: داستانی، پر از فراز نشیب قصه ای که هر دویار فرار از گذشته دارنند...گذشته‌ای که سال ها آنها را از هم دور کرده بود اما آینده چیز دیگری برای، آنها رقم زده بود؛ آینده ای که دوباره آن دو را باهم روبه رو می کند!گوی آنقدر عشقشان پاک بود که دل های زیادی راهم به گره زد.مقدمه:نگاهت تلخ نیستاما مثل شربت هایبهارنارنج روزهایداغ تابستان به چندتکه یخ نیاز داردچند تکه ...

دانلود رمان روزی روزگاری عشق از زهرا بیگی

خلاصه کتاب:
قصه‌ی روزی روزگاری عشق، عاشقانه‌ی بی‌حد و مرز پسر قصه(البرز) به دخترعموشه که از کودکی برای برادر البرز انتخاب شده. البرز مردی بی‌باک، باهوش و جدیه، اما این عشق رو به خاطر بی‌قاعدگی‌ش سال‌ها تو قلبش پنهون می‌کنه، تا اینکه دست تقدیر بستری رو فراهم میاره که البرز دیگه نتونه خودخوری کنه و حرف‌های توی سینه‌ش لبریز میشه. اینجای قصه‌‌ست که اتفاق‌های پر فراز و نشیب و پیچیده‌ای براشون رقم می‌خوره، که رازش قصه‌ی عاشقانه‌ی دیگه‌ای رو رقم می‌زنه در زمانی دیگر... قصه‌ی روزی روزگاری عشق دیگر...پ ن: قصه در دو زمان متفاوت اتفاق می‌افته؛ زمان گذشته و زمان حال. که این دو زمان با راز بزرگی به هم متصلند و باید کاراکترها برای کشف این راز قصه رو با ماجراهای خاص خودشون بشکافند.

  • 202 روز پيش
  • علی غلامی
  • 13,010 بازدید
  • ۱۹ نظر
داستان کوتاه روز تلخی که شیرین شد

داستان کوتاه روز تلخی که شیرین شدحوصله ام عجیب سر رفته بود. در خانه تنها بودم و هیچ کاری برای انجام دادن نداشتم.به فکرم رسید عکس و فیلم های گذشته را که در یک فلش بودند را تماشا کنم تا دلتنگی گذشته ها برطرف شود.با خوشحالی از روی مبل سلطنتی یک نفره که به رنگ خاکستری بود برخواستم و به سمت اتاق ته راهرو قدم برداشتم.خانه غرق سکوت بود به ذهنم رسید با در کنار تماشای فلش آهنگی زیبا را ...

داستان کوتاه پایانی‌ترین گلبرگ زرد

پایانی‌ترین گلبرگ زردنویسنده: مصطفی باقرزاده ( یزداد آوندگار )در دلش جدال بود. یک مبارزه‌ی بزرگ. بین ماندن و رفتن، بودن و نبودن. از اینکه شاید به گونه‌ای چاره‌ای نداشت جز اینکه برود، اخم بزرگی چهره‌اش را در دست گرفته‌ بود.حوالی ساعت چهار عصر بود، آب دهانش را قورت داد. دستی بر موهای به رنگ ذغالش کشید و دندان قروچه‌ای کرد. چهره‌اش داشت به رنگ آتش مایل می‌شد. اخم بزرگ ابروهای پهنش پررنگ‌تر شد. چشمان ذغالی‌اش گویی خرواری اخگر شده بودند. ...

داستان کوتاه در اعماق تنهایی

داستان کوتاه در اعماق تنهاییچوب را داخلِ آتش انداخته و با چوبی بزرگ و دیگر، هل اش می دهم در اعماقِ آتش تا کاملا بسوزد.. کاری که هومن با من کرد، دقیقا چهار سال و شش ماه و هجده روز پیش!همین مردی که الان روبرویم نشسته و به صورت ام ذل زده!برگشته.. حالا برگشته، بعد از اینکه من تنهایی و بغض و درد رو کنار گذاشتم برگشته!لب هایِ خشک شده امو از هم باز کرده و می پرسم:_ تا حالا ...

دانلود رمان بلک افغان از طاهره بابایی

دانلود رمان بلک افغان از طاهره باباییغزل با وجود مخالفت‌های شوهرش فراز با شور و اشتیاق به ‌کارش توی آژانس هواپیمایی ادامه میده تا بتونه زندگی بهتری داشته باشه، اما درست توی اولین سفر کاریش که یکی از آرزوهاش بوده فراز رفتار اشتباهی می‌کنه که راه غزل رو برای برداشتن قدم‌های اشتباه‌تر هموار می‌کنه...بوی ادکلن بلک افغان مهربد، غزل رو خواسته یا ناخواسته هوایی می‌کنه اما حالا که غزل با بوی ادکلن مهربد دلش میره باید تا تهش بره، غزل ...

  • 220 روز پيش
  • علی غلامی
  • 10,363 بازدید
  • ۲ نظر
دانلود رمان ماموریت از فریبا میم قاف

دانلود رمان ماموریت از فریبا میم قافمن رویای ترسناکی بودم که برای رها شدن از فضایی دهشتناک، پا به جایی وحشتناک تر گذاشتم.«رویا»دندان های چفت شده ام را بیشتر به هم فشار دادم، دندان قروچه ای کردم و با حرص دستم را بالا آوردم و به صورت بدقواره اش کوبیدم. از شدت ضربه ی سیلی سرش به سمت مخالف کج شد. سرخ شد، چشم هایش را بست و روی هم فشار داد.لایق این سیلی بود. حتی لایق بدتر از این ...

  • 223 روز پيش
  • علی غلامی
  • 17,637 بازدید
  • ۸ نظر
دانلود رمان حلقه آتش از زهرا نبی لو

دانلود رمان حلقه آتش از زهرا نبی لوداستان دو دختر با دنیایی کاملا متفاوتساغر خسته از آزادی و رها بودن و آیلی خسته از در بند بودن .آیلی شب عقدش پا روی ترس هاش می ذاره و با کسی فرار می کنه که تمام رویاهاش به سیاهی مبدل میشه ....ساغر سر لجبازی با پسر مذهبی کلاس درگیر میشه و آبروش رو می بره. درحالی که همون پسر ساغر رو از دست مردی که روش شرط بندی کرده نجات میده و...دانلود ...

  • 225 روز پيش
  • علی غلامی
  • 5,759 بازدید
  • یک نظر
دانلود رمان تکاور از کلثوم حسینی

خلاصه کتاب:
از میان چاله و چوله‌های آسفالت با نفس‌نفس‌زدن‌های پی‌در پی و چشمان دو دو زده با دزدکی چشم چرخاندن در کوچه‌ها و پس‌کوچه‌ها می‌دود...نفس برایش نمانده، نای دودیدن ندارد؛ ترسیده و با تنی منقبض‌شده از واهمه؛ بند کوله‌پشتی‌اش را محکم می‌چسبد.

  • 229 روز پيش
  • علی غلامی
  • 12,652 بازدید
  • ۱۵ نظر
دانلود رمان تقاص به کدامین گناه

دانلود رمان تقاص به کدامین گناهبه نام نامی خداوند تنها و تن ها...با یاری خداوند و آرزویِ رسیدن به اهدافم نوشتن را شروع میکنم. تو نه چنانی که منم، تو نه چنانی که منم...تو نه بر آنی که منم، من نه بر آنم که تویی...من همه در حکم تو ام، تو همه در خون منی...گر مه و خورشید شوم، من کم از آنم که تویی...دستم را نوازشگرانه بر سنگ سردِ مزار خواهرم قرار دادم. قطره اشکی از چشمانم روانه شد و ...

دانلود رمان سرنوشت ترلان از زهرا بیگی

خلاصه کتاب:
خلاصه: قصه روایت زندگی ترلانه. دختری که از مشکلات خانوادگیش به پسر همسایه‌شون رضا پناه میبره، غافل از این‌که دست سرنوشت بازی‌های زیادی رو براش قراره رقم بزنه و سر از خونه‌ای درمیاره که توش اتفاقای عجیبی میفته که دنیا و سرنوشتش رو تغییر میده...

  • 239 روز پيش
  • علی غلامی
  • 12,857 بازدید
  • ۵۸ نظر
داستان کوتاه قسم نامه

داستان کوتاه قسم نامهمقدمه:و قسم به تک مستأجر قلبمکه در پی تصاحبِ این بوم و بر...دریچه به دریچه‌اش را از پایِ جان گذراند،حفره به حفره‌اش را در خونِ احساس غلتاند،دهلیز به دهلیزش را به باروتِ عشق بست...و اما چه شد، که دگر فتح این سرزمین وسوسه‌اش نکرد را؟نمی‌دانم!*** قسم به قلم بُرنده‌ی احساسکه خط به خطِ خاطراتمان رابر کاغذِ رنگ زِ رخسار رفته‌ی قلبمخطاطی کرد...***قسم به جوی زلالِ اشک...که از کوچه به کوچه‌ی درد گذر کرد،و در هر قدم چشمان‌ات را ...

دانلود رمان هاید از مرجان جانی

دانلود رمان هاید از مرجان جانیخدا آدمایی رو میبره لب پرتگاه ...که میدونه بال پرواز دارن.برای شکستت ناراحت نباش..فقط مطمئن شو که قوی تر و قدرتمند تر از قبل برمیگردی...♡[مرجان جانی]دانلود رمان دیونه بازیدانلود رمان محبوس در تاریکی از سمیه پورعلیدانلود رمان بگذر از جانم ۲دانلود رمان پیچک سرما زده از نسرین جمال پوردانلود رمان آه از راحانا (حنانه. س)بخشی از داستاننفس حبس شدم رو بیرون دادم و خودم رو از داخل آب کشیدم بیرون...دوباره نفس گرفتم و خواستم حرف ...

دانلود رمان بچه پرو های شهر از کیانا بهمن زاد

دانلود رمان بچه پرو های شهر از کیانا بهمن زادهر که گفته فراموش میشود دروغ گفته است...بهانه آورده است تا شاید خودش را دلداری دهد...فراموش نمیشود تا ابد میماند قصه دلدادگی و عاشقی...حتی اگر متنفر باشی دور شوی سایه اش را با تیر بزنی...بازم هست...باز هم یک چیزی...یک جایی...تو را میبرد به خاطرات خوب...دانلود رمان دل بی تو غم زده از صفورا یارمرادیدانلود رمان ساحل مرگدانلود رمان نگهبان آتشدانلود رمان الزام به ماهتاب از نرجس کاویانیدانلود رمان ما ماندیم و ...

  • 263 روز پيش
  • علی غلامی
  • 19,332 بازدید
  • ۴۶ نظر
دانلود رمان حکم غرور به قلم مهرانه حاتمی

خلاصه کتاب:
مثلا تو برای ابد محکومی به ندید‌ کسی که دوسش‌ داری؛ محکومی‌ به قضاوت شدن، محکومی به بی‌مهری، محکومی‌ به تنهایی تا ابد!فکر می‌کنند روانیه‌، اما از هفتاد تا عاقل‌ سالم‌تره...از همون بچگی‌ به جای‌ اینکه پی‌ فوتبال بازی کردن با بچه‌های محل و کلکسیون‌ ماشین‌های کلاسیکش‌ باشه به فکر پدری بود که محکوم بود تا ابد و یک روز اسم‌ دیوونه‌ رو یدک‌ بکشه و حالا این دیوونگی‌ به تنها‌ فرزندش به ارث رسیده بود.

  • 269 روز پيش
  • علی غلامی
  • 11,714 بازدید
  • ۴ نظر
دانلود رمان عاشقی به وقت دل

دانلود رمان عاشقی به وقت دلعشق رقیب می طلبد برای به خاک نشاندن تکبر،به پشت زدن خیانت، به روسیاه کردن دورویی،به رسوا کردن حسرت های به جا مانده از عقده های وا نشده!عشق زمان نمی خواهد، با ثانیه و دقیقه و ساعت بیگانه است،با نگاه سرد عاشقی سرِ سنگین دارد.عشق انگیزه می خواهد، دلی بی غلّ و غش می خواهد!هر جا دلی لرزید محبت در آنجا لانه می کندسرزمین دوست داشتن دامن می گستراندتا به وقت ساعت عاشقی، پای دل ...

  • 273 روز پيش
  • علی غلامی
  • 9,195 بازدید
  • ۱۹ نظر
داستان کوتاه آن شب سرد صبح شد

داستان کوتاه آن شب سرد صبح شدبه نام خدانام رمان:آن شب سردصبح شدرعدوبرق شدیدی به پنجره اتاقم زد،کت وشلوار اتوکشیده ام راتن کردم عطرتلخ همیشگی ام رابه گردن ومچ دستهایم زدم وموهای پرپشتم رابه سمت بالاشانه زدم وازاتاقم بیرون رفتم.پدر درحال سیگارکشیدن کنارپنجره نشسته بود بودسلام کردم وباسرجوابم را داد فنجان قهوه ی سردشده روی میزآشپزخانه رانوشیدم ومثل همیشه بدون صبحانه ازخانه بیرون رفتم،خیلی فکرم مشغول بودومتوجه نشدم چه قدرطول کشیدتابه دانشگاه رسیدمکرایه تاکسی راپرداخت کردم وپیاده شدم انگار باران ...

درباره سایت
رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه
بزرگترین سایت دانلود رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز در خدمت شما عزیزان می باشد . امیدواریم بهترین لحظات رو در کنار هم تجربه کنیم
آخرین نظرات
  • ماهور❤️ یه دنیا عشق تقدیم بهت واقعا کیف کردم این مدت...
  • چطوری باید دانلود کنم من بلد نیستم...
  • فاطیمنم آمد دارم بهت ک میتونی ی عالمه رمان های عالی بنویسی بیشتر رماناتون رو خوندم م...
  • Arooshaفدای تو نظر لطفته♥️ اینستا هستم Aroosha_ostad...
  • Arooshaفدای تو نظر لطفته♥️ اینستا هستم Aroosha_ostad...
  • رمان ازدواج سوری طلاق زوری...
اعتبار سنجی سایت
DMCA.com Protection Status DMCA.com Protection Status
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.