داستان_کوتاه
✨ تسکین
? ژانر اجتماعی
✍️ بقلم فرنوش گل محمدی
داستان کوتاه تسکین
پشت فرمون،پامو روی گاز فشار میدادم وفقط به جلو حرکت میکردم نمیدونم به کجا
به یه مقصد نامعلوم ...شاید به ناکجا آباد!
کلافه بودم، گنگ بودم ... دلم میخواست با کسی حرف بزنم ولی کسی رو نداشتم
اگر هم کسی بود باید میگفتم ..ولی چی رو میگفتم؟! اصلا از کجا میگفتم؟!
فشار پام رو روی پدال بیشتر کردم، رسما ماشین پرواز میکرد
حالا خودمو وسط جاده میدیدم،وسط جاده ای که از دانشگاه عبور میکرد توی یک
لحظه ...
داستان_کوتاه
✨ زهر شیرین
? ژانر اجتماعی
✍️ بقلم فرنوش گل محمدی
داستان کوتاه زهر شیرین
همیشه معدل الف و شاگرد اول دانشکده بود،کسی نبود که ادعای عشق آتشینش رو نداشته باشه...!
دسته دسته ی دخترا که از سالن رد میشدند و میدیدنش تا اخر روز تصدق قد و بالای رعناش می رفتن. البته همه به جز من!
از دور که می اومد هزارتا سر و دست براش شکسته میشد و تصدق هایی که به وضوح شنیده میشدن وهزارو یک جور بهانه هایی که سعی در ...
داستان_کوتاه
✨ احساس صورتی
? ژانر اجتماعی
✍️ بقلم فرنوش گل محمدی
احساس صورتی
بچه که بودم یه کفش صورتی دخترونه با پاپیون های سفید خریدم خیلی دوستش داشتم،خیلی زیاد
چند وقت بعد با هر قدمی که میرفتم اذیتم میکرد ،پامو میزد،بدجوری آزارم میداد
کم کم اشکم رو در میاورد و دردش طاقت فرسا شده بود
اون کفش دیگه نمیشد برای پای من بمونه...بودنش درد بود ، ضعف بود ... عذاب بود!
بخاطر همین بدون اینکه دیگه ازش استفاده ای کنم توی کمد گذاشتم و هر
وقت دلم براش تنگ ...
خلاصه شعله شب
گیسو موحد ، به دلیل اتفاقات مجهول گذشته با خودِ واقعیش تفاوت زیادی پیدا کرده.در این بین چیزهای زیادی از دست رفته؛چیزهایی که بازگشتشون محال به نظر میرسه!
اما ماه همیشه پشت ابر پنهون نمیمونه! با روشن شدن جریانات گیسو قدم در راهی نامعلوم میذاره،
راهی که همه چیز رو عوض میکنه! همه چیـز! . . .
ژانر: مضمون اصلی ماجرا انتقامِ… یه انتقام تلخ که شیرینی زندگی رو دریغ کرده. و شاید… عشق! “شــایـد هم . . .!
ژانر : عاشقانه
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.