دکلمه صوتی محال
فرضِ محال
همیشه محال بود...
کوچه های بن بست،
به هیچ خیابانی نمیرسیدند...
دو در دو
باید چهار میشد...!
و نبضِ زندگی
روی نظمی بی امان
کوک و تکراری میزد...
حالِ دیوانه ها برایم عجیب بود...
ساعتهای جوانی ام،
زیاد میآمدند برای پرسه
در شبانه روزهای بیقید...!
تا پیش از آن اتّفاق...
درنگی در چشمهایت...
باز شدنِ پای بیخیالیِ عروسکهای دخترانه
به خانۀ کوچکی در رویا...
و تعبیرِ خوابِ ناگهانِ آیینه ام
در کیفِ زنانگی زودرس،
که هیچ چیزی،
شبیه به روزهای قبلِ آمدنت نمیشود...!
لمسِ ماه و آسمان
دیگر محال نبود
وقتی
با کفشهای کتانی و رنگ پریده
شانه به شانه ام
روی ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.