نوشته: nady48
ژانر: #عاشقانه#اجتماعی
تعداد صفحات کتاب: پی دی اف ۹۰۶
زندگیمو پر از سیاهی کردم. پر از نفرت و تاریکی..
فقط به خاطر همون عذابی که همیشه ازش دَم
می زد. انقدر که برای خودم این واژه ی گناهکار رو تکرار کردم تا …
دختری تنها سر خورده .. موجودی که پاکی و معصومیتش با دستان آلوده ی نامادری و برادرنامادری به تاراج رفت ..
رها شده در خیابانهای بی درو پیکر شهر .. جدا افتاده و مطرود … ولی درست در لحظه ای که فکر میکرد همه ی خوبی های دنیا به پایان رسیده
یه روز بارونیو سرد پاییزی توی یه کوچه ی بن بست طرفای شمرون زندگیم به جایی کشیده شد که اصلآ فکرشو نمیکردم شاید داستان زندگیم شبیه داستان کاراکترای کارتونیو فیلم فارسیا باشه ولی قدرت بی پایان خدا رو حس کردم و فهمیدم در عدل الهی هیچ چیز از قلم نمیوفته و واقعآ مثقالآ ذرهِ رعایت میشه !!
کیف کولی سنگینمو رو پشتم بالا پایین کردم دلم شور میزد که نکنه وسیله هام خیس بشن : اّه ! این بارون چی بود این وسط ! صد دفعه به این آنا گفتم از این لقمه ها واسه من نگیر به گوشش نرفت که نرفت .. نکبت .. یارو نیم ساعته منو اینجا کاشته ، معلوم نیست کجاس ! انقد این پا اون پا کردم پاهام کش اومدن !!
اینجام که سال تا سال یه ماشینم رد نمیشه .. لعنتی شارژ موبیلمم تموم شده .. خاکبرسر باتریش غزل الوداعو خونده باید برم یه گوشی دیگه بخرم .. یه ماس میخوام برم نمیشه ، وقت ندارم که .. این مشتریای بروز( بهروز ) ولم نمیکنن !! حالا باید دید این جدیده چه طوره !
خب خدا رو شکر یه ماشین پیدا شد .. او لا لا ، پورشه ی مشکی .. خدا کنه خودش باشه ..
بله خودشه ، درو با ریموت باز کرد .. بروز چی گفت ، آهان درو با ریموت باز میکنه من سریع بپرم تو حیاط پشت اولین کاج قایم شم .. بدو بریم خانوم خانوما که بلیطت برده ..
لینکش هم باشه
لینک دانلود گناهکار طرد شده برام بفرستید ممنون
لینک دانلود گناهکار طردشده برام بفرستید لطفا