? قسمتی از رمان :
رو مبل ولو شدم و تو گوشیم داشتم میگشتم. تازه از دانشگاه اومده بودم و خیلی خسته و گشنه بودم.
پاشدم رفتم تو آشپزخونه و غذامو گرم کردم و همونجوری تو بشقاب برداشتم آوردم تو سالن و شروع به خوردن کردم.
یه چشمم به گوشی و یه چشمم به قاشق بود. یه قاشق عدس پلو گذاشتم دهنم و شروع کردم به جویدن.
یه لحظه حس کردم یه چیزی تو دهنمه. کشیدمش بیرون. عق مو بود. میدونم که موهای خوده گور به گور شدم بود.
اصلا نخواستیم اشتهام کور شد. پاشدم بشقاب رو گذاشتم تو آشپزخونه و رفتم تو اتاقمو و ولو شدم رو تختم.
همچنان داشتم تو گوشی میتابیدم که چشمام گرم شد و به خواب رفتم. با شنیدن سر وصدایی چشمامو باز کردم.
فهمیدم مامانه که برگشته ولی من بیخیال شدم و به بقیه خواب نازم ادامه دادم.
وسطای خواب عمیقی بودم و حسی وصف نشدنی داشتم که یه دفعه با جیغی که مامان کشید عین جت از جام بلند شدم.
– آنییییییییتتتتاااااا
نشستم رو تخت طوری که همه موهام پخش شد تو صورتمو گفتم هان کیه؟ چی شده؟
یه دفعه با صدای خنده ای که شنیدم چشمام عین چی گشاد شد.
دیدم مامان دلشو گرفته و میخنده. حالا نخند و کی بخند. صورتم تغییر حالت داد و با اخم گفتم : مامان به چی میخندی؟
_ به تو!
_ کجای من خنده داره؟
حتما نظرتون راجب این رمان برامون بنویسید
عالیییییییییی
لینک دانلودش رو کی می ذارید؟؟؟
پس چرا نمیتونیم دانلود کنبم
کی لینک دانلودش رو میذارید
چرا نسخه اندروید نداره
عشقم دوست دارم
چرا دانلود نمیشه