داستان کوتاه امید زیبایی
عنوان: امید زیبا ی ی
خورشید ب ا اهالی زمین ب ه گویی قهر کرد ه بود و کسی ر ا نگا ه نمی کر د.
پشت ابرها خو د را قا یم کرده و با ابرهای سفی د و پنب های درد و دل م یکرد.
انگاری ک ه قل ب ابر ، از گفت ههای پر از رنج خورش ید ط لیی ب ه درد آمده بو د .
ابرهای تکه تک ه که هر کدام بر ای خو ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.