نام اثر: #بوفکور
گوینده: #هانیا
نویسنده: #علیرضاآذر
مدیریت #فریبا_عربدل به پسمانده ی این اشک پر از خون بستم...
شاید از خون جگر چشم و دلم باز شود...
آخر قصه ی سردی که تو را میترساند...
باید از داغ جگر سوز من آغاز شود...
من به دنیای خیالاتی خود معتقدم
من به تقدیر به انسان به زمان شک دارم
خانه و پنجره و مرگ به هم مربوطند
هیئت منصفه این مرتبه مدرک دارم...
چشمان تو یادم داد فریاد کشیدن را
تا قله به سر رفتن از کـــوه پریدن رااصرار نکن بانو این پیچ و خم وحشی
در مسخره پیچانده رویای رسیدن راتا شوق سخن رویید رگبار سکوت آمد
تا در تن خود گیــرد گلــــواژه گزیدن رابا اینکه دهانها را ایمان و قسم بسته
از گوش کــــه میگیرد آیات شنیدن راتا بوده همین بوده از کاسهی هم خوردیم
در ما ابدی کـــردند آییــــن چریدن رامن داس تو را خوردم احساس مرا خوردی
بیرون نکشاندیم از خود حس جویدن رابا صدای: ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.