داستان کوتاه رویای واهی به قلم م.طالع (سرنوشت)
#رویای_واهی
به نام خالق هستی...
امروز هم مثل همیشه بعد از کلی برنامه ریزی و مشکلات پایان ناپذیر خواستم با عشقم خلوت کنم و توی کافهی نزدیک خونه قرار گذاشتم. نازنین خودش به کافه رفته بود و
من هم مستقیم بعد از تمام شدن کار ضبط آهنگ جدیدم مستقیم از استدیو سمت کافه رفتم. این بهترین بهونه برای حل کردن دلخوریهای پیش آمدهی این چند وقت اخیر بود.
آخه جدیدا نازنین به خاطر مشغلهی کاری من و ...
داستان کوتاه قافله ی عشق م.طالع ( سرنوشت)
قافلهی عشق
بازماندهام...
آری، بازماندهام از قافلهی عشقی که بار سنگینش کمرم را خم کرد.
مقابل آینه ایستادم و پیراهن شب مشکی رنگم رو توی تنم صاف کردم.
آرایش صورتم تضاد جالبی رو با رنگ لباسم و دل داغدارم ایجاد کرده بود. لبخندی نثار چشمهای غمزدهام کردم و رژ لب قرمز رنگم رو دوباره روی لبهایم کشیدم.
امشب قصد داشتم زیباترین دختر مجلس باشم و دل عشقم برای هزارمین بار بلرزه و افسوس بخوره که چرا تنهام گذاشت.
با ...
داستان کوتاه یغماگر احساس به قلم م. طالع (سرنوشت)
به نام خالق احساس
به نام خالق عشق
به نام خالق احساسِ عشق
دوباره ذره ذره ی وجوم عشق نافرجام تو را فریاد میزند.
دلتنگی تنها واژهایست که این روزها دلم فریاد میزند.
آری دلتنگم، دلتنگ خاطرات شیرینی که در عین شیرینی، تلخ ترین حس دنیاست در کام زهرآگین من.
باز طبق روال این چند وقت اخیر پشت میز کارم نشستهام و یاد گذشته حاکم بر قلبم و ذهنم شده.
باز هم هجوم خاطرات تلخ و آزاردهندهی گذشته قرار ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.