رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه
دانلود رمان ، رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز
قصه صوتی نی نی و دریا

قصه صوتی نی نی و دریا #قصه امشب #قصه_متنی #نی نی و دریا 💦 یه روز مامان و بابا به همراه نی نی و داداشی، کوله بار سفر بستن و رفتن سفر ، سفری شاد و با حال کنار دریا. مامان و بابا کنار ساحل نشستند .داداشی که عاشق خاک بازی بود توی ساحل خیس شروع کرد به کندن زمین، می خواست یه چاله بزرگ درست کنه .نی نی هم نشست کنار داداشی تا هر چی درست می کنه زودی براش خراب کنه . ناگهان نی ...

  • 1333 روز پيش
  • علی غلامی
  • 3,828 بازدید
  • یک نظر
قصه صوتی تپل و مپل

قصه صوتی تپل و مپل 🐻🍯#قصه ی تپل و مپل🍯🐻 خانم و آقای خرس یک دختر و یک پسر داشتند.اسم دخترشان تپل بود و اسم پسرشان مپل.خانم خرسه هر روز خانه را تمیز می کرد،غذا می پخت و لباس می شست.گاهی هم برای خرید به بازار می رفت.آقا خرسه هم به او کمک می کرد اما او بیشتر وقت ها برای آوردن عسل به کوهستان می رفت و گاهی چند روز به خانه نمی آمد. هروقت می خواست برای آوردن عسل برود،تپل و ...

  • 1333 روز پيش
  • علی غلامی
  • 5,950 بازدید
  • یک نظر
قصه صوتی کودکانه آهو کوچولو

قصه صوتی کودکانه آهو کوچولو یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود توی یک جنگل سبز چند تا آهو با بچه هایشان زندگی می کردند .بچه های عزیز هر وقت که آهو خانم برای بچه هایش غذا تهیه می کرد و می آورد که بین آنها تقسیم کند یکی از بچه هایش به نام دم قهوه ای میگفت : من بیشتر می خوام .آهو خانم می گفت : آخر عزیز دلم باید به اندازه ای که می ...

قصه صوتی کودکانه اسراف نکردن

قصه صوتی کودکانه اسراف نکردن یکی بود یکی نبود. یه پسر کوچولو بود که خیلی به تمیزی و نظافت اهمیت میداد.همیشه قبل و بعد از هر غذا دستاشو میشست.اون همیشه مسواک میزد .هفته ای دوبار هم میرفت حموم😍 ولی گل پسر ما توی این کاراش یه چیزی رو رعایت نمیکرد.اونم صرفه جویی در مصرف آب بود. یه روز مامانش درحالی که سفره شام رو پهن میکرد پسر کوچولو رو صدا کرد که بیاد شام بخوره. پسر کوچولو هم رفت که دستاشو بشوره. بابای پسر ...

قصه صوتی کودکانه بره کوچولو خوابالو

قصه صوتی کودکانه بره کوچولو خوابالو بره کوچولو به همراه گله گوسفندان، برای گردش و چرا، راهی دشت و صحرا شد. چوپان مهربان می‌دانست که بره‌ها بازیگوش و سر به هوا هستند به خاطر همین بیش از بقیه گوسفندان، حواسش به بره بود. اما بره انقدر از گله دور می‌شد و این طرف و آن طرف می‌رفت که چوپان را خسته می‌کرد. ظهر که شد چوپان زیر یک درخت به استراحت پرداخت. گوسفندان هم که حسابی خسته بودند هر جا سایه ای ...

قصه کودکانه پرنده و کفشدوزک

قصه کودکانه پرنده و کفشدوزک یکی بود یکی نبود. در یک جنگل بزرگ و سرسبز و پردرخت همه حیوانات شاد و خندان در کنار هم زندگی می کردند. پرنده کوچولو هم جیک جیک کنان این ور و آن ور می پرید و دوست داشت تمام اطرافش را بشناسد. خلاصه پرنده کوچک قصه ما به همه قسمت های جنگل سر میزد و دنبال چیزهای جالب و جدید می گشت، چون خیلی کنجکاو بود. یک روز پرنده کوچولو داشت در جنگل قدم می زد ...

قصه صوتی کودکانه دختر خوشگل من

قصه صوتی کودکانه دختر خوشگل من نام اثر: دختر خوشگل من نویسنده: محبوبه دشتی گوینده: سمانه کولابادی تهیه کننده: علی غلامی کاری از انجمن فرهنگی هنری رمانهای عاشقانه بخش داستان صوتی برای کودک و نوجوان قصه صوتی کودکانه عروسک نرگس کوچولو دکلمه صوتی یه حس خسته قصه صوتی کودکانه جدید میمون پر حرف قصه صوتی گربه ی بازیگوش برای کودکان عزیز.

قصه صوتی و کودکانه موشهای گرسنه تنبلی

قصه صوتی و کودکانه موشهای گرسنه تنبلی موشی خانم عادت داشت که همه ی کارهای خانه را خودش انجام بدهد .او به هیچ کدام از بچه موش هایش نمی گفت که کمکش کنند ؛ چون فکر می کرد ، خسته می شوند .بچه موش ها هم از خدا خواسته ، از صبح تا شب فقط بازی می کردند و به کار مادرشان کاری نداشتند . روزی ، روزگاری هوا سرد بود و بارانی .موشی خانم از خانه بیرون رفت تا غذا پیدا ...

قصه صوتی کودکانه پیتر و دوستش

قصه صوتی کودکانه پیتر و دوستش در یک دهکده ای دور افتاده دو تا دوست زندگی می کردند یکی از اونها جانسون و دیگری پیتر بود این دو تا از کودکی با هم بزرگ شده بودند ؛ آنقدر این دو دوست رابطه خوبی با هم داشتند که نصف اهالی دهکده فکر میکردند که این دو نفر با هم برادرند با این حال که هیچ شباهتی به هم نداشتند ؛ اما این حرف اهالی نشان از اوج محبتی بود که بین این ...

قصه صوتی کودکانه کفشدوزک و دوستاش

قصه صوتی کودکانه کفشدوزک و دوستاش یکی بود یکی نبود. یک کفشدوزک بود که خال نداشت. یک شاپرک بود که بال نداشت و یک جیرجیرک بود که حال نداشت. آن سه دوست که از این موضوع ناراحت بودند و دلی پر غصه داشتند، اینقدر راه رفتند تا به جائی بروند که دیگرکسی نباشد. هوا تاریک شده بود که به یک بیابان رسیدند. ناگهان شاپرک با شاخکهایش صدای گریه مورچه ای را شنید. شاپرک پرسید: چرا گریه میکنی؟ مورچه گفت: مادرم را گم ...

  • 1569 روز پيش
  • علی غلامی
  • 6,929 بازدید
  • یک نظر
قصه صوتی کودکانه آخرین آرزو

قصه صوتی کودکانه آخرین آرزو با اجرای زهرا سپهری رفیع یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچکس نبود در یک شهر بزرگ ، پیرزنی تنها در یک خانه ی کوچک زندگی می کرد. او شبها تشکش را کنار پنجره پهن می کرد و می خوابید. می خواست از پنجره آسمان راببیند، اما آسمان شهر پراز دود و غبار بود و ستاره ها دیده نمی شدند. یک شب پیرزن به یاد روزهای کودکیش افتاد که شبهای تابستان با خانواده اش روی پشت بام ...

  • 1830 روز پيش
  • علی غلامی
  • 1,609 بازدید
  • یک نظر
قصه صوتی کودکانه کوآلای قهرمان

قصه صوتی کودکانه کوآلای قهرمان با اجرای سمانه کولابادی یکی بود یکی نبود توی جنگل ما کنار یک رود خانه درخت بزرگی قرار داشت که خانم کاکلی و جوجه هایش در آنجا زندگی می کردند هر چه زمان گذشت جوجه ها بزرگتر می شدند و به غذای بیشتری نیاز داشتند برای همین خانم کاکلی و آقای کاکلی با هم به دنبال غذا رفتند . جوجه ها تنها مانده بودند یک دفعه یک پروانه قشنگ پر زد و روی شاخه ای نشست جوجه ها که ...

درباره سایت
رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه
بزرگترین سایت دانلود رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز در خدمت شما عزیزان می باشد . امیدواریم بهترین لحظات رو در کنار هم تجربه کنیم
آرشیو مطالب
آخرین نظرات
  • avaکارتون حرف نداشت نویسنده عزیز...
  • شهیدی هستمممنون میشم لینک گروه ایتا رو بزارین...
  • ایمان سعدتمه دوست دارم که این رمان از بی خانم...
  • ایمان سعدتعالی...
  • saraنمی دونم چی بگم فقط می تونم بگم کارتون حرف نداشت نویسنده عزیز...
  • R.Sسلام وارد کانال ایتاشون بشید و ازشون خریداری کنید...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.