دکلمه صوتی تنهایی ات را محکم بچسب
دکلمه صوتی بسیار زیبای تنهایی ات را محکم بچسب به گویندگی الناز و به قلم فرنوش گل محمدی[playlist images="false" ids="10713"]📌 دکلمه_صوتی : #تنهایی ات را محکم بچسب
🗣به گویندگی : #الناز
✍ به قلم :#فرنوش گل محمدیسایر نوشته های و رمان های فرنوش گل محمدی :
Www.romankade.com/tag/فرنوش-گل-محمدی/
درصورت تمایل به همکاری با تیم صوتی سایت رمانکده نمونه کار یا دکلمه خودتون رو به ای دی تلگرامی زیر ارسال کنید :
ROMAN_ADMIN@
داستان_کوتاه
✨ آتش و مستی
? ژانر اجتماعی
✍️ بقلم فرنوش گل محمدی
داستان کوتاه آتش و مستی
میخواستم محال ترینم را ممکن کنم
میخواستم ترسناک ترین اختراع بشر را دچار تغییر و تحول کنم
میخواستم ساعت لعنتی را بگیرم و عقربه های لعنتی ترش را بچرخانم !
آنقدر که "دوسال"به دور ترین سرزمین حاکم در این کره ی جغرافیایی تبعید شوم ...
آنقدر که ۷۳۰ روز قبل تر را تداعی کنم
من آدمِ حرف های ثقیل نبودم !
آدمِ نوشیدن جامِ تلخِ حسرت هم !...
نه یادگاری ای داشتم
نه خاطره ای ...
داستان_کوتاه
✨ تسکین
? ژانر اجتماعی
✍️ بقلم فرنوش گل محمدی
داستان کوتاه تسکین
پشت فرمون،پامو روی گاز فشار میدادم وفقط به جلو حرکت میکردم نمیدونم به کجا
به یه مقصد نامعلوم ...شاید به ناکجا آباد!
کلافه بودم، گنگ بودم ... دلم میخواست با کسی حرف بزنم ولی کسی رو نداشتم
اگر هم کسی بود باید میگفتم ..ولی چی رو میگفتم؟! اصلا از کجا میگفتم؟!
فشار پام رو روی پدال بیشتر کردم، رسما ماشین پرواز میکرد
حالا خودمو وسط جاده میدیدم،وسط جاده ای که از دانشگاه عبور میکرد توی یکلحظه ...
داستان_کوتاه
✨ زهر شیرین
? ژانر اجتماعی
✍️ بقلم فرنوش گل محمدی
داستان کوتاه زهر شیرین
همیشه معدل الف و شاگرد اول دانشکده بود،کسی نبود که ادعای عشق آتشینش رو نداشته باشه...!
دسته دسته ی دخترا که از سالن رد میشدند و میدیدنش تا اخر روز تصدق قد و بالای رعناش می رفتن. البته همه به جز من!
از دور که می اومد هزارتا سر و دست براش شکسته میشد و تصدق هایی که به وضوح شنیده میشدن وهزارو یک جور بهانه هایی که سعی در ...
داستان_کوتاه
✨ احساس صورتی
? ژانر اجتماعی
✍️ بقلم فرنوش گل محمدی
احساس صورتی
بچه که بودم یه کفش صورتی دخترونه با پاپیون های سفید خریدم خیلی دوستش داشتم،خیلی زیاد
چند وقت بعد با هر قدمی که میرفتم اذیتم میکرد ،پامو میزد،بدجوری آزارم میداد
کم کم اشکم رو در میاورد و دردش طاقت فرسا شده بود
اون کفش دیگه نمیشد برای پای من بمونه...بودنش درد بود ، ضعف بود ... عذاب بود!
بخاطر همین بدون اینکه دیگه ازش استفاده ای کنم توی کمد گذاشتم و هروقت دلم براش تنگ ...
عرض سلام خسته نباشید خدمت تمامی کاربران و نویسنده های عزیز .انشاله از این پس سه شنبه هر هفته مصاحبه با نویسنده های عزیزمونو خواهیم داشت .اولین مصاحبمون مربوط به خانم فرنوش گل محمدی یکی مدیران ارشدسایتمون و یکی از بهترین نویسنده های انجمن رمان های عاشقانه در خدمت شما عزیزان هستیم. #رزومه
#عضو انجمن رمانهای عاشقانه
۱_بیو گرافی کامل جهت هر چه بهتر شناخته شدن شما :
فرنوش گل محمدی
متولد نهم شهریور سال هفتادوشش
دانشجو
اندکی شاعر دانشجوی حقوق
۲_انگیزه ی شما برای نوشتن چیست؟
علاقه ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.