قصه صوتی کودکانه گربه عصبانی قصه_گربه_عصبانی (گروه سنی ۵ تا ۸ سال) در سرزمینی دوردست که خورشید به روشنی می درخشید و پرندگان آوازهای قشنگ سر می دادند،باغ بزرگی بود پر از حیوانات، با شکل ها، اندازه ها و رنگ های مختلف. حیوانات بزرگتر مشغول ساختن لانه یا پیدا کردن غذا بودند. حیوانات کوچکتر هم به آنها کمک می کردند. اما آنها هم برای خودشان کار داشتند. کار آنها بازی کردن بود. اگر به طور اتفاقی از کنار باغ رد می شدید، ...

قصه کودکانه آنه شرلی آنه تکرار غریبانه روزهایت چگونه گذشت؟ وقتی روشنی چشم هایت در پشت پرده های مه آلود اندوه پنهان بود با من بگو از لحظه لحظه های مبهم کودکی ات، از تنهایی معصومانه ی دست هایت آیا میدانی ک در هجوم دردها و غم هایت و درگیر و دار ملال آور دوران زندگی ات حقیقت زلالی دریاچه نقره ای نهفته بود؟ آنه اکنون آمده ام تا دست هایت را به پنجه طلایی خورشید دوستی بسپاری، در آبی بیکران مهربانی ها به پرواز درآیی و ...

دکلمه صوتی سهم تو آرام گریه کن... آرام تر از همیشه و دلتنگ تر از غروب های غم انگیز جمعه بر من ببار... غصه هایت را بر شانه های من بیاویز تا آغوشم را مأمن جسم بی قرارت کنم. مقابل آینه که می ایستی بدجور فریادهای خفه شده ات را روی صورتت می کوباند انگار واهمه داری از شکستن سکوت!!!... به کدامین گناه تنهایی و بی تابی ات را پنهان می کنی؟ مگر برای تو نیستم؟ یا برای تماشای حضورت خلق نشدم؟ پس تمامی این دردها از کدامین ...

دکلمه صوتی راز دوست داشتن آدم های عجیبی هستیم! و همیشه از گفتن حرف هایی که می تواند حال دلمان را خوب کند، طفره می رویم. اقرار به دوست داشتن؛ از آن جمله حرف هاییست که به سادگی روی لب هایمان نمی شیند. انگار که دیوار غرور، سد بر اقرار آن می شود که مبادا از فاش شدنش احساس کوچک بودن کنیم. و یا مخاطبمان افرادی هستند که نمی توانند این حجم از احساس درونیِ مان را هضم کنند. زود لبریز می شوند و غرور پیشه ...

دکلمه صوتی امام مهربانی ها با صدای سمانه کولابادی رئوف اسم پسر بچه ای بود که با خانواده اش، در شهر مشهد زندگی میکردند. یک روز رئوف با مادر بزرگش میخواستند بروند حرم امام رضا ع برای زیارت. وقتی که سر کوچه شان رسیدند، صدای کوچولویی شنیدند. نگاه کردند و دیدند یک گربه کوچولو پایین دیواری رو زمین افتاده، و با ناله میو میو میکند. مامان گربه هم بالای دیوار ایستاده و با ناراحتی میو میو میکند. معلوم بود که بچه گربه از دیوار ...

دکلمه صوتی هر چه مرا تبر زدی به قلم عاطفه حیدرنیا(ترگل) و با اجرای سمانه کولابادی هر چه مرا تبر زدی، زخم نشد... درد نشد... اشک نشد... آه نشد... لیلی بی‌عشق نشد... حسرت یک یار نشد... تیشه‌ی مجنون نشد... سوز فرهاد نشد... هر چه مرا تبر زدی، شوق شد... نور شد... عطر شد... عشق شد... قصه‌ی عالم شد... خنده‌ی زیبا شد... همراه دل یار شد... چشمک تک ستاره شد... هر چه مرا تبر زدی، خار نشد... راز نشد... گِل نشد... زَهر نشد... هر چه مرا تبر زدی، غنچه شد... گُل شد... بوته‌ی دلدار شد... جوانه‌ی عشق یار شد... عاطفه حیدرنیا(ترگل)      

دکلمه صوتی یخ بندان با اجرای سمانه کولابادی #یخ_بندان اسفند که می شود، رایحه ی عید از دور دست ها به مشام می رسد. خیابان ها را قدم می زنیم. میان ازدحام مردم گم می شویم. اسفند که می شود، قلب کوچک و یخ زده ی زمستان گرم و گرم تر می شود. کودکان با شوق چشم به ویترین مغازه ها می دوزند. آخر اسفند ته تغاری سال است. دختر کوچک زمستان با زلف های سفیدش که عجیب دل زمین را برده. اما اسفند ...

دکلمه صوتی قاتل احساس با صدای سمانه کولابادی و قلم م طالع همیشه ما آدمها تصورمان از قاتل‌ بودن همانی است که اسلحه به دست یا چاقو به جیب، در کوچه خیابان پرسه می زند و قصد جانمان را دارد. همانی که نفس‌هایمان را بی صدا می بُرد اما غافل از این که روزانه با قاتل‌های زیادی ملاقات می کنیم یا در حال معاشرت با آنها هستیم. بدون اینکه ترس بر ما غلبه کند و به خودمان بفهمانیم که این قاتل ...

دکلمه صوتی عاشق شده ای با صدای سمانه کولابادی و به قلم صدیق.ک   شنیده ام که عاشق شده‌ای؟ راستی چه حس و حالی داری؟ او را همان قدر که به من علاقه داشتی، دوست داری؟ وقتی انگشتانت را لا به لای موهایش فرو می بری مست پیچ و تاب عطر موهایش می شوی؟ نگاه عاشقت که به نگاهش گره می خورد، دل بی تابت می لرزد؟ آوایش که طنین گوش هایت می شود، خمار هر لحظه شنیدن تن صدایش می شوی؟ لب های پر مهرت که مُهر ...

دکلمه صوتی شیدای دل با اجرای سمانه کولابادی_ نداسلیمی  

دکلمه صوتی آهای آدمها با اجرای سمانه کولابادی آهای آدم ها! چرا از اول به آمدن و رفتنتان فکر نمی کنید تا دل کسی را نشکنید؟ تا کاری نکنید یکی روحش را ببوسد و بگذارد کنار؟ لطفا زیر پایتان را نگاه کنید. همینطور سر به هوا در زندگی کسی نیایید. دل است؛ دل می بندد. دل است؛ وقتی می گویید دوست داشتنت به درد من نمی خورد، می شکند. دوست عزیز! دل است؛ حرمت دارد. وقتی به منطقه ی ممنوعه ی کسی وارد شدی، آن را فتح کردی و سرورش ...

دکلمه صوتی دردانه های سفید آسمان با اجرای سمانه کولابادی و به قلم زهرا مسعودیان دُردانه های سفیدِ آسمان بر روی صورتم می نشینند. اما حرارتی که دستانت به وجودم هدیه داده است، به عمر کوتاه آن ها پایان می دهد و ذوبشان می کند. چقدر زیباست که آسمان هم برای عشق ما، قربانی می دهد. سرم بر شانه ات است و انگار به محکم ترین کوه دنیا تکیه داده ام. جرعه ای از قهوه ام می نوشم. بودنت همچو این قهوه شیرین است و ...

• 
  دانلود رمان عاشقانه و جدید ماه رخ
• 
  مصاحبه با فرنوش گل محمدی
• 
  دکلمه صوتی آدمای سنگی
• 
  دکلمه صوتی شوق دیدار
• 
  مصاحبه با الناز شاهملکی
• 
  داستان کوتاه فریاد های خفقان آور

• 
  عشق و آبرو
• 
  هاریکا
• 
  تاوان اشتباهم
• 
  دیوانه شدم برگرد
• 
  نقاشی احساس
• 
  قلب مشکی
• 
  لعل رخ یاس
• 
  زمهریر پگاه

• کانال رمانکده
• دانلود بانک رمان
• دانلود رمان های عاشقانه