قصه کودکانه آنه شرلی
آنه
تکرار غریبانه روزهایت چگونه گذشت؟
وقتی روشنی چشم هایت در پشت پرده های مه آلود اندوه پنهان بود
با من بگو از لحظه لحظه های مبهم کودکی ات، از تنهایی معصومانه ی دست هایت
آیا میدانی ک در هجوم دردها و غم هایت و درگیر و دار ملال آور دوران زندگی ات حقیقت زلالی دریاچه نقره ای نهفته بود؟
آنه اکنون آمده ام تا دست هایت را به پنجه طلایی خورشید دوستی بسپاری،
در آبی بیکران مهربانی ها به پرواز درآیی و ...
دکلمه صوتی مادر با اجرای سمانه کولابادی به قلم بهاره اعلمی
دلم براش تنگ شده بود.
یه دسته گل رز سفید گرفتم رنگ موهاش،رفتم پیشش.
رسیدم کنارش، خم شدم دستش رو بوسیدم و سلام دادم.
هیچی نگفت. حتی مثل همیشه دستش رو نبرد لای موهامو و سرم رو نوازش نکرد.
دلگیر بود ازم، حق داشت.
نشستم کنارش، سرم رو گذاشتم روی پاش، روی پای چپش، آخه پای راستش درد می کرد،جنین وار توی خودم جمع شدم، یه نفس کشیدم بوی عطرش پیچید تو ریه هام. مثل ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.