دکلمه صوتی زمزمه
ذهنم به مانند یک پاییز ، سرد و بی روح به تماشای زمین خوردن برگهای پوسیده خاطراتش نشسته است ... چقدر زرد ، چقدر دردناک ، چقدر سخت است جدا شدن از آنها ، گویی تابوتی را مملو از یادت در شعله میبینم
و چشمانم رنگها و جلوه هایی را معلق در هوای فسرده اطرافم تکرار میکنند انگار روشنایی را از چشمانت و تاریکی را از موهایت غم را از شال مشکیت و شادی را از سفیدیه چشمانت اما ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.