دکلمه صوتی رفتن
بیکار که بودیم ،
حَرف که واسه گُفتن نداشتیم
کتاب شِعرمو باز میکردم و
واسَش شهریار میخوندم ،
شهریار میفرستادم ..
از چه بیت هایی که باهم گُذر نکردیم ..
بهم میگفتی : چرا فقط شَهریار ؟!
چرا مثل بقیه حافظ نمیخونی ،
چرا سَعدی نه ؟!
بهم میگفتی :
این که یه مَعشوقه ی نامَردی وِل کرده رفته و
این هَمه شعر به جا مونده که دیگه
بارها خوندن نَداره ..
اصلا مُنکر زندگی شَهریار میشُدی و
میگُفتی :
مگه میشه آدم ،
یکی که این همه واسَش شعر گفته و
دوسش داشته رو ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.