خلاصه کتاب:
رمانِ تویی درد و تویی درمانِ من ( این درد شد درمانِ من !)
نیلوفر عاشقِ دشمنِ پدر اش میشه بخاطرِ این عشق مجبور میشه به پدر اش باج بده، با شریکِ پدر اش ازدواج صوری می کنه تا بتونه بعد از جدایی با فردین ازدواج کنه اما غافل از اینکه شریکِ پدر اش، بزرگ ترین دشنمنه اونه و بعد از ازدواج....
داستان کوتاه مثلا خوشبختی
داستانک #مثلـا_خوشبختـۍ
#ا_اصغرزاده
هفتده سالم بود که عاشق شدم.. عاشقِ یه پسر همه چیز تموم که چشم همه دنبالش بود، بی دروغ!
خوشگل.. خوش تیپ، آقا، خوش رفتار و ... در آخر دکتر! یا نه نه.. آقایِ دکـتر!
سه سال تو خودم حبس کردم این عشقو تا بالاخره پاپیش گذاشت!
پونزده سال ازم بزرگ تر بود و این شد یک بهانه ی خیلی عمیق دستِ بابام اما من عاشق بودم.. عشق که این حرف ها حالیش نبود!
یک سال تمام هر دو خون ...
داستان کوتاه دختر
بنـــــام حق
داستان کوتاهِ #دخــــــــــــتر
ا.اصغــــرزاده
_ _ _
من زینب هستم، دختر زنی که خیلی عذابم داد بخاطر دختر بودنم، بخاطر دختر بودنم!
تا شونزده سالگی عین یک کلفت تو خونه اش کار کردم و شونزده سالگی به زور شوهرم داد.
دخترم که دنیا اومد یه سر بهم نزد اما شنیدم که گفته بود "دختر زاییده، الماس که نزاییده! خودش چی بود دخترش چی بشه!"
دخترم بزرگ و بزرگ تر شد.. خدا هزار مرتبه شکر شوهرم آدم خوبیه، با خدا و مهربون.. دخترم که ...
دلنوشته فقط عاشقم شو
بمون!! هروقت سرد شدم!
نرو!! هروقت بد شدم!
بغلم کن!! هروقت تنها شدم!
نوازشم کن!! هروقت بغض داشتم!
بوسهبزن رو پیشانیام!! هروقت دلگیر شدم!
صدایم کن!! هروقت کلافه بودم!
هرچند من با وجود تو، نه سرد میشم، نه بد میشم نه تنها میشم ،نه بغض میکنم،نه دلگیر میشم و نه کلافه!!
تو فقط...فقط...فقط چی؟
آهان!!عاشقم شو!! آری عاشقم شو!!تو فقط عاشقم شو!! روزی هزار بار هم عاشقم بشی کم هست!! تو تمام منی،بهت،به بودنت به عاشق شدنت شدید نیازمندم!!
✍️#ا_اصغرزاده[آسمان]
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.