دانلود رمان قایق بر گل نشسته
دستم
از هر چه هست
کوتاه است
از جهان قایقی به گِل دارم
بشنو ای شاه گوش ماهیها
دل اگر نیست
دردِدل دارم...
(علیرضا_آذر)
داخل تاکسی نشستهام و از شیشهی باران خورده و سرد خیرهام به ساختمان مقابلم.
انگار کسی به قلبم چنگ میاندازد، انگار که دلم در دست کسی در حال مچاله شدن است و این قلب بی جانم را گویی آتش زدهاند.
کار چند روزم است آمدن به اینجا و تماشا کردن این بیمارستان شلوغ و مملو از رفت و آمد؟ یک روز؟ ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.