دانلود رمان عشق بی انتها
رمان عشق بی انتها
اثردیگری ازفاطمه بامداد
مثل هرروز زن دایی شروع کرد به طعنه زدن به من واشکایی که همیشه مهمون چشمای آبیم شد
-آخه تا کی باید خرج این وما بکشیم دیگه ۱۸سالش چراگورشو گم نمیکنه؟
- خانوم من چی بهش بگم بگم گمشو بیرون خودش باید بفهمه
با شنیدن حرف های دایی وزن دایی
عکس بابا و مامان وبه قلبم فشردم با دلخوری هق زدم
بابای بیمعرفت مامان سنگدل چرا تنهام گذاشتید چرا تو اون تصادف نذاشتی من بمیرم
هان مامان ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.