خلاصه کتاب:
از میان چاله و چولههای آسفالت با نفسنفسزدنهای پیدر پی و چشمان دو دو زده با دزدکی چشم چرخاندن در کوچهها و پسکوچهها میدود...
نفس برایش نمانده، نای دودیدن ندارد؛ ترسیده و با تنی منقبضشده از واهمه؛ بند کولهپشتیاش را محکم میچسبد.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.