دانلود رمان اتهام واهی
من دختر مذهبی که پدرم به خاطر آبرویش و نقشهی برادروهمخونم، مجبورم کرد پای سفره ی عقد پسری بشینم که عاشق دخترخاله اش بود...
به خاطر حفظ جونم و مخفی موندن رازی که قدرت فاش کردنش رو نداشتم نقشه ی خودکشی کشیدم و فرار کردم...
شهربهشهر رفتم و رسیدم به خونه ی کسی که از انسانیت بویی نبرده بود.
آرتین مهدوی مردی پرغرورو زخم خورده و بدبین...
معلم دخترش شدم..
با صیغه کردنم مجابم کردوارد نقشش بشم...
آرتین مهدوی بزرگ رو دیوونهی خودم ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.