رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه
دانلود رمان ، رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز
داستان کوتاه موهای بهار از مرجان جانی

داستان کوتاه موهای بهار از مرجان جانی   مرجان جانی | موهای بهار |       با صدایی مامان که از داخل اشپز خونه اسمم رو صدا میزد بلند شدم. با چشمای بسته دنبال گوشیم گشتم. چشمام و باز کردم و به صفحش نگاه کردم... ساعت ۱۱ صبح بود. بلند شدم و نشستم.. اولین چیزی که دیدم صورت پف کرده و چشمای گود افتادم داخل اینه بود. تنها چیزی که تو همه شرایط باعث جذابیتم میشد موهام بود. موهایی بلند و مشکیم ... که مثل شب سیاه سیاه بود. رفتم سمت اینه ...

  • 796 روز پيش
  • علی غلامی
  • 3,525 بازدید
  • یک نظر
داستان کوتاه کاش از مرجان جانی

داستان کوتاه کاش از مرجان جانی با شنیدن صدای ایفن رفتم سمتش و در و باز کردم. کنار در ورودی وایسادم تا آرام بیاد بالا. با دیدنش لبخند زدم و دعوتش کردم داخل... بعد از سلام و احوال پرسی با مادرم رفتیم تو اتاق و رو تخت نشستیم. آرام: بپوش بریم بیرون... باشه ایی گفتم و اماده شدم... بعد از چند دقیقه پیاده روی به پارک رسیدیم و رو نیمکتی که سایه افتاده بود روش نشستیم. آرام گوشیش و در اورد و مشغول چک کردن پیام هاش ...

درباره سایت
رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه
بزرگترین سایت دانلود رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز در خدمت شما عزیزان می باشد . امیدواریم بهترین لحظات رو در کنار هم تجربه کنیم
آرشیو مطالب
آخرین نظرات
  • R.Sسلام وارد کانال ایتاشون بشید و ازشون خریداری کنید...
  • ستایشنميدونم چقدردیگه بایدقسمتون بدم تااین رمان رورایگان بزارید...
  • امیرعالی خوشم آمد...
  • چجوری بخونمشون؟...
  • زهرا زارع مقدمدر دل دارم سخن می اورم ان را بر زبان اما سخن کجا و خط زیبای رمان کجا ؟ ☆ واقعا ر...
  • گودزیلای همسایه...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.