داستان کوتاه نابینای دلداده
همه ی ما انسان ها در قسمتی از زندگی مان درگیر انسان های بی صفت شدیم و همان انسان ها باعث و بانی نابینا و ناشنوا شدنمان شدند.
چقدر دردناک است در شهری که همه نابینا شده اند تو می بینی و شده ای مجرم شهر.
اگر چه چشم داشت اما نابینا بود. دنیایم را تقدیم او کردم و او مانند کوری از کنار آن به راحتی گذشت. قلب من پر شده بود از عشق به او و او ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.