داستان کوتاه سال مرگ به قلم ریحانه مرادقلی
به نام خدانویسنده: ریحانه مرداقلینام اثر: سال مرگ #سال_مرگبر روی صندلی کنار پنجره نشسته بود و جرعه جرعه از قهوه اش می نوشید. همیشه عادت داشت قهوه اش را تلخ بنوشد، زیرا عقیده داشت تلخی اش از تلخی سرنوشت اش بیشتر نیست که بتواند خاطرش را مکدر کند.به دور دست ها می اندیشید، غرق در افکارش بود و گویی در عالم دیگری سیر می کرد. همه از او دلیل دلخوری اش را جویا می ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.