داستان کوتاه این است زندگی من
به نام خودش
..
نگاهی در آیینه ی ماشین به خودم می ندازم.
موهای شرابی رنگم رو دو طرفه روی صورتم می ریزم و حالت موج دارشون رو دوست دارم.
چشم هامو می بندم و سعی می کنم استرس ام رو مخفی کنم.
امروز روزی بود که بالاخره بعد از هفت ماه، تصمیم گرفتم به دومین شخص زندگیم که قصد موندن داشت همه چیزو بگم.
اولین نفر که رفت و اینم.. نمی دونم، نمی دونم.
تقی به شیشه ی ماشین می خوره، ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.