داستان کوتاه آن شب سرد روز شد به نام خدا نام رمان:آن شب سردصبح شد رعدوبرق شدیدی به پنجره اتاقم زد،کت وشلوار اتوکشیده ام راتن کردم عطرتلخ همیشگی ام رابه گردن ومچ دستهایم زدم وموهای پرپشتم رابه سمت بالاشانه زدم وازاتاقم بیرون رفتم.پدر درحال سیگارکشیدن کنارپنجره نشسته بود بودسلام کردم وباسرجوابم را داد فنجان قهوه ی سردشده روی میزآشپزخانه رانوشیدم ومثل همیشه بدون صبحانه ازخانه بیرون رفتم،خیلی فکرم مشغول بودومتوجه نشدم چه قدرطول کشیدتابه دانشگاه رسیدم کرایه تاکسی راپرداخت کردم وپیاده شدم انگار باران ...

• 
  دانلود رمان غم تماشا ندارد
• 
  دکلمه صوتی عاشقانه روز‌های عجیب
• 
  دلنوشته دیوانه بودنش.
• 
  دانلود رمان خاطرات خوب دیروز اندروید،pdf،ایفون
• 
  دلنوشته صدایم کن
• 
  دلنوشته پاپیچ

• 
  عشق و آبرو
• 
  هاریکا
• 
  تاوان اشتباهم
• 
  دیوانه شدم برگرد
• 
  نقاشی احساس
• 
  قلب مشکی
• 
  لعل رخ یاس
• 
  زمهریر پگاه

• کانال رمانکده
• دانلود بانک رمان
• دانلود رمان های عاشقانه