رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه
دانلود رمان ، رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز
داستان کوتاه از دوست به یادگار دردی دارم

داستان کوتاه از دوست به یادگار دردی دارم در پرتو مهر یزدان- نمی‌دونم چند ساعته که خیره موندم به یه گوشه. می‌دونی برام مهم نیست که شب‌ها کنترل گریه کردنم دست خودم نیست! تو کل این سال‌ها فکرم این بود که چرا عشق با تموم قدرتش نتونست تو رو راضی به موندن کنه؟انقدر زود گذشت اون مدت که حس می‌کنم یه نور دلنشین خورشید بودی و محض نداشتن عذاب وجدانِ بی رنگ کردن بقیه عمرم، بهم تابیدی.به مقصد که می‌رسم، اسکناسی ...

  • 356 روز پيش
  • علی غلامی
  • 1,005 بازدید
  • ۴ نظر
داستان کوتاه طعم شیرین محبت

داستان کوتاه طعم شیرین محبت سردرگم، چونان پیچکی در خود گره خورده و به جای خالی محبت هایی می نگریست که روزگاری را با آن ها، سپری و خیال پردازی کرده بود. صدایی نمی شنید... یا شاید هم نمی خواست بشنود! غوطه ور در دریای افکارش بود و گمان می کرد، کسی درد دلش را نمی داند. نفرت چون سیب کرم خورده ای به جان تمام وجودش افتاده بود و داشت آنها را هم درگیر می کرد. فکر می کرد، دیگران چه می ...

  • 1460 روز پيش
  • علی غلامی
  • 1,261 بازدید
  • ۹ نظر
دلنوشته تیرگی ها و سیاهی ها

دلنوشته تیرگی ها و سیاهی ها یخ زدن تنها زمان باریدن برف نیست! زمان سردی شدید هوا هم نیست. گاهی آنقدر در عمق تنهایی و افکار خودت غرق می شوی که آنوقت معنای عمیق سرما را می فهمی. می دانی جانم؟ تنهایی یعنی همان یخ زدگی ولی به مرور... به خودت که می آیی می بینی قلبت آنچنان یخ زده، که با هیچ محبتی گرم نمی شود. حتی شنیدن قصه ی عاشقی دیگران هم، دل سیرت را، گرسنه ی، ذره ای مهر و محبت، نمی ...

  • 1577 روز پيش
  • علی غلامی
  • 4,019 بازدید
  • ۲ نظر
داستان کوتاه بادکنک صورتی

داستان کوتاه بادکنک صورتی نوشته فائزه تاجیکی گاهی چون پیچکی در خود گره می خوری...در محاصره ی دشمنی شبیخون زده به نامِ خاطره! برخی خاطره ها، روحت را عذاب می دهد. شده که خاطره ای روحت را شکنجه کند؟ آنقدر از خاطراتت بترسی که پلک روی هم بگذاری تا نبینی، چیز هایی را که یادآور آنهاست...مثل نوشته ای، پیراهنِ مشابه ای! شده که خاطره ای، خون را در شریانت، منجمد کند و تو باز هم پلک نگشایی؟ آنوقت، دلت می خواهد، خاطره ای خوش، بیاید و ...

  • 1652 روز پيش
  • علی غلامی
  • 1,840 بازدید
  • ۲ نظر
داستان کوتاه آلزایمر زرد

داستان کوتاه آلزایمر زرد به قلم فائزه تاجیکی در پرتو مهر یزدانمقدمه فصل به فصل به انتظار پاییز نشسته است؛ که بیاید طوفان به پا کند و بگوید:«کجاست آن بانوی رویاها که با دستان لطیفش عشق را ترمه بافی می کرد و به قلب ها می آویخت؟» فریاد زنان بگوید:که آن مهدخت زیبا رو کجاست؟ از غصه برگ هایش را رها کند تا عابران پای روی آنها بگذارند، رد شوند و قصه ی عاشقی خودشان را با صدای خش خش برگ های بیچاره جار ...

  • 1780 روز پيش
  • علی غلامی
  • 2,477 بازدید
  • ۷ نظر
درباره سایت
رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه
بزرگترین سایت دانلود رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز در خدمت شما عزیزان می باشد . امیدواریم بهترین لحظات رو در کنار هم تجربه کنیم
آرشیو مطالب
آخرین نظرات
  • چرا؟ واقعا چرا انقدر همه رمانات دوست داشتنی هستن؟ اینهمه تخیل و تبحر از کجا میاد...
  • ببخشید چطوری رمان رو دانلود کنم...
  • آسیجلد دومش رو از کجا خوندی لطفاً بگو...
  • ممنونم ازتون خیلی قشنگ بود چطور میتونیم جلد دومش رو هم دانلود کنیم...
  • ۷۸۷۷زیبا بود خسته نباشید...
  • مهلاسلام میشه فصل دومشم بزاری...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.