داستان کوتاه فریاد های خفقان آور پاهایم ذره ای توان برای تحمل وزنم را نداشت تا کمی کمکی به حفظ تعادم کند، هرچند وزنی نداشتم. به این مانند بود که وزنه ای صد کیلویی را با بی رحمی تمام به پاهایم بسته بودند تا قدمی از قدم برندارم تا مبادا دوباره اشک بریزم! تا مبادا دوباره عذاب بکشم! تا مبادا بار‌ها و بار‌‌ها خاطرات کودکی برایم تداعی شود و گریبان گیرم شود؛ آری خاطرات بچگی ام، خاطراتی که در آن کودکی ...

داستان کوتاه مرگ از زاده ی توسن نام داستان: 💐مرگی از زاده ی توسن💐 "داستانی دیگر از بیتا طوسی" هر قدمی که به سوی اتاقی که الان برام حکم زندون رو داشت، بر می داشتم، به انگار که ذره ذره رخوت و جونی که توی تنم بود رو با بی رحمیِ تمام بیرون و می کشیدند و پاهام بیش از پیش سست می شد. با هر جون کندنی که بود به در اون اتاق کذایی رسیدم و هنگامی که دستم دستگیره ی طلایی ...

دانلود رمان شهر خاکستری نوشته بیتا طوسی در سرزمینی که به دختران ما می‌گویند آهن پرست بدان انگشت شمار نیستند مردان اندام پرست. در سرزمین من مردها به زن، به عنوان ابزاری برای سرگرمی خود نگاه می‌کنند؛ گرگ‌هایی در لباس میش. چه بسا دخترانی که به نام عشق در آغوش هوس مردان گرگ صفت معصومیت خود را از دست می‌دهند. این جا جایی است که در برابر ظالمی که به کسی ظلم می‌کند سکوت می‌کنند و جمله‌ی: به من چه مربوطه. بر زبان می‌آورند. سکوت ...

• 
  دکلمه صوتی بغلم‌ کن
• 
  مصاحبه با رقیه عصری
• 
  دانلود رمان همسر اجباری
• 
  داستان کوتاه لیلی و مجنون
• 
  دل نوشته دل داده
• 
  دلنوشته پاپیچ

• 
  تاوان اشتباهم
• 
  دیوانه شدم برگرد
• 
  نقاشی احساس
• 
  قلب مشکی
• 
  لعل رخ یاس
• 
  زمهریر پگاه
• 
  هر شب یک سوال
• 
  ماه در عقد ارباب

• کانال رمانکده
• دانلود بانک رمان
• دانلود رمان های عاشقانه