دکلمه صوتی سر دلتنگی ‌پرسه ‌می ‌زدم از #سردلتنـگی‌پرسہ‌می‌زدم در ایوان‌ گوشهایم را سپردم بہ باد شاید خبری‌ از تو شود به قلم: #امين_احمدي گوينده: #افسون_غفائی تنظيم وميكس: #آرمان_ازل مدیریت: #فریبا_عرب  

دکلمه صوتی بوی‌ دریا هوایت زد به سرم! تا دریا رفتم؛ با بلمی کوچک سبکبال چون قو؛ پاروی کوچکم نوازش میکرد آبی دریا را! دریا اما هواسش پرت من نبود . بوسه بر موج میزد... آن طرفتر ساحلی را دیدم به خیانت دریا میگریست..‌ به قلم : #رویا_سامانی  

دکلمه صوتی مکافات‌ دارد عشق #مکافات‌داردعشق... همچون اخرین روزنه به روشنی در نوسانی پی در پی،عشق مکافات دارد... تجهیز کن،دارایی بجامانده از خاطرات گنگ سالیانی نچندان دور را... با لبان کبود به رنگ زرد متمایل به شب زیر تیر چراغ برق... هوای بارانی کوچه بن.بست... پرسه در افکار طوفانی... متهم به رفتن و هرگز برنگشتن... آه... تو چه میدانی... مکافات دارد عشق... عشق مکافات دارد... 🖤 دانلود رمان عشق مثل عطر نیست که بپره دکلمه صوتی ساقیا بگو عشقم به سامان می رسد؟ دانلود رمان تاوان عشق مشترک دانلود رمان قانون عشق دانلود رمان کاریزمای عشق نویسنده ومسترینگ: #آرمان_ازل اجرا: ...

دکلمه صوتی پایین شهر #پایین_شهر #لکی #فارسی اجرا دکلمه: #افسون_غفائی شعرلکی و صدا: #منصور_رضایی (بهمرد نویسنده: #احسان_یارمحمدی(عاشق_تنها) دانلود رمان عاشقانه میخوام دیوونه باشم دکلمه صوتی قضاوت دکلمه صوتی آهای آدمها دکلمه صوتی شهر خاموش دکلمه صوتی مخاطب خاص

دکلمه صوتی بعد رفتنت زندگی پر از خرابی هایست که بعد رفتن بر سرمان آوار شده... حس غریبیست ، حس دلتنگی چه تلخ آرزوهایم حسرت شد... و چه غریبانه به تماشایش نشستم... شعر ¶👇. کاشکی که بعد رفتنت یبار منو یادم کنی بیای ببینی قلبمو ، یبار منو شادم کنی . میدونم غرق شادیی، اما منم یروز بودم حالا ک نیستی بی وفا،منو سیگار غرق دودم . هرشب کنار عکس تو یه عمریو سرمیکنم با اون نگاه قشنگت، خستگیمو در میکنم . شبا که یاد تو میاد ، قلب منو دَس میگیره یه چندتا جرعه خوشی ...

دکلمه صوتی کوچ باغ خاطرات عمریست که به انتظار نشسته ام بر سر کوچه ی تنهایی هایم ، و خاطراتت را مینویسم بر دفتر سیاه زندگی ، همچون نامه هایی بر تن عریان باد ، شاید که روزی گذرش بر در خانه تو افتد و نامه رسان منِ دیوانه شود این نسیم سرد پائیزی . ولی کجاست آن نسیمی که عطر تن تو را به مشام من رساند ، کدام گلبرگ بهار و کدام برگریز پاییز قرار است نشانی از تو برای من آورد ، حال که صحبت به اینجا رسید بگذار ... ارادت ...

دکلمه صوتی چه کنم نمیدانم چرا شب که میشود تمام غم های دلم بروز میشوند در میزنند و بی آنکه در راه باز کنم میاییند و دلم را تنگ میکنند مدتی است تاوان دلم را چشمانم پس میدهند میبارن میبارن میبارن مثل ابر بهاری تو که نیستی بگو چه کنم؟ با این همه غم؟ چه کنم با نبودنت چه کنم با این شب های دلتنگی چه کنم با چشمان خیسم و روزهای تکراری چه کنم با خندهای تو کنار دیگری چه کنم؟ دکلمه صوتی من این سیاهی را دوست دارم دکلمه صوتی خداحافظ ...

دکلمه صوتی راز پاییز به قلم شکیبا پشتیبان و با اجرای افسون غفائی ( راز پاییز ) شاعر #شکیبا_پشتیبان گوینده #افسون_غفائی تنظیم و میکس #سمیر_رستگار   تهیه شده در #صدای_دلها  

دکلمه صوتی باز هم جمعه و ۰۰۰ با اجرای افسون غفائی ‍ (https://attach.fahares.com/cyQa+G7EnP4Xjk4hRoLOlQ==) باز هم جمعه و غم نبودن " تو " که هرگز .... از تهاجم خسته نمی شود ! غم رفتنت بغض می شود گیر می کند در گلوی زندگیم با خودم می گویم : کاش درب" خودم" را تا "تو "می بستم که هیچ عبوری به مرور قدمهایت آزاد نباشد . کاش اصلا به هر چه مستقیم بود می گفتم که در هیچ صراطی نباشند . کاش ذهنت را از جاده منحرف می کردم. اصلا کاش این جمعه ی لعنتی غروبی برای شنبه ها نداشت #نسرین_باقری اجرا #افسون_غفائی  

دکلمه صوتی اسیر ناباوری با اجرای افسون غفائی روی کاغذ پاره ای روی دریایی ناارومی احساسم را رها می کنم دل تنگ مثل تنگ بدون ماهی ویه احساس رها شده ای از جنس خزان تعریفی است از واژه های جز به جز #من و این من یعنی تولحظه های بی کسی اسیر ناباوریم و یه عکس خاکستری وخسته ای آویزان دیوارم. ______________🎼————— بداهه (دلنوشته) #میثم_قره_با_غی✍️  

دکلمه صوتی بسیار زیبای خونه پدری با اجرای افسون غفائی ‍ ‍ دلم تنگ است برای خانه پدری برای گلدان‌های شمعدانی کنار حوض برای بوی زعفران شله زرد های نذری برای باغبان پیر که پشت درخت بید یواشکی سیگار می‌کشید برای قرمزی و شیرینی‌ یک قاچ هندوانه برای خواب روی پشت بام, یک شب پر ستاره برای پریدن از روی جوب برای ایستادن در صف نانوایی برای خوردن یک استکان کمر باریک چایی برای قند پهلویش برای پنیر و گردویش برای بوی نمناک خاک کوچه پس کوچه برایِ هیاهویِ بچه‌ها پشت دیوار هر خونه خانه ...

دکلمه صوتی بید و قلب تپنده با اجرای افسون غفائی جمع می کرد ‍ هر روز بساطش را زیر سایه ی بید می نشست تا..... غروب می چرخید باد لابه لای شاخه ها و خسته نمی شد کمی تامل. عباس. با گوش وچشم و دست وپای سالم اما قلبی غم آلود عاشق یک جفت چشم سیاه که هزار تکه میشد و در قلب مریضش فرو می رفت به نوبت .. اما دیگر -«طاقت دویدن در دالان شیشه ای چشمان دخترک را نداشت» مادر : آستین ها بالا پدر: شرط ما قلبی است که از نو بتپد.. (متن را با استرس بیشتری دنبال کنید ) مدام خواب ...

• 
  شعر بی پناهی یک زن
• 
  دانلود رمان پر زدم به سوی تو اندروید،pdf،ایفون
• 
  دلنوشته باختیم
• 
  دکلمه صوتی غروب یک روز تابستانی
• 
  دانلود رمان دلبر محراب
• 
  دل نوشته دوباره زندگی

• 
  عشق و آبرو
• 
  هاریکا
• 
  تاوان اشتباهم
• 
  دیوانه شدم برگرد
• 
  نقاشی احساس
• 
  قلب مشکی
• 
  لعل رخ یاس
• 
  زمهریر پگاه

• کانال رمانکده
• دانلود بانک رمان
• دانلود رمان های عاشقانه