داستان کوتاه اتفاقی نیفتاده
#داستان_کوتاهِ_اتفاقی_نیفتاده!
#نویسنده_آسمان_اصغرزاده
[ihc-purchase-link id=4]عضویت[/ihc-purchase-link]
روی ردیف بالایی نشسته؛ حتی با آن همه فاصله باز هم می ترسد که او را ببیند!
دستِ دخترک اش را گرفته و نفسی عمیق می کشد.
نمی داند چقدر می گذرد که صدای جیغ و سوت جمعیت نشان از شروعِ کنسرت را می دهد.
تا صدایش را می شنود بغض اش اشک شده و راهِ خودشان را پیدا می کنند!
باز هم نفس عمیق می کشد.
آهنگ اوج گرفته و صدایِ مردی که قلب اش را به تاراج برده بود ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.