دل نوشته کلاگیس
دلنوشتهی کلاهگیس
به قلم پریسان خاتون
www.romankade.com
***
مقدمه:
- باید فراموشم کنی.
- نمیتونم!
- باید بتونی.
- دِ لعنتی میگم نمیتونم میفهمی؟
- چرا نمیتونی؟!
- تو شدی یه تیکه از وجودم، تو شدی همهی من! مگه میشه فراموشت کنم؟
- وقتی دو روز دیگه، یه تیکه از وجودت زیر خروار خروار خاک پوسید معنی فراموشی رو میفهمی.
- وقتی یه تیکه از وجودم بره زیر خاک... سلول به سلول وجودم رو محکوم به تنفس زیرِ همون خاک میکنم!
***
صداها به مثال متهای روح و جانم را خراش میدهند.
رنگ ...
میگویند توبهی گرگ مرگ است! بهراد افشار همان گرگی بود که میبایستی سرانجاماش مرگ باشد و بس. مردی که باغ وحش کاملی را در خود داشت، گرگ صفتی که بقایی برای کسی نداشت، مار خوش خط و خالی که همچون خفاش، خونخوارِ قهاری بود و این روباه حیلهگر موشِ موذی و کثیفیست که در تیز بودناش به عقاب شهرت دارد. بهراد قانونهای زیادی را دور زده است، ولی نقابها که بیافتند و پرده از حقایق برداشته شود؛ صفحهی جدیدی از باورها به نمایش میایستد!
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.