دل نوشته ی من معتادمهرکس به یک چیز یمعتاد است.یکی به سیگار و یکی به قرص یکی به اینترنت وخلوت وتنهایىمنم،به چشماش...سکانس پروازمژانانوروزى (غزل فروش)[caption id="attachment_14327" align="alignright" width="200"] دل نوشته ی من معتادم[/caption]
دلنوشته دخترى غم زدهدخترى غم زده در لابه لاى شعرها.قهوه به دست در انتظار حضرت یاردر کافه اى به رنگ پاییز؛خیابان عشق کوچه حسرت،پلاک فراغ.سکانس پرواز#مژانا_نوروزى[caption id="attachment_12689" align="aligncenter" width="450"] دلنوشته دخترى غم زده[/caption]
دلنوشته عزیز کسى باشىگاه بد مزه میدهد بدون اینکه خود بدانى عزیز کسى باشى!در ذهن آن شخص حضرت یارش باشى.در خیالش؛شانه به شانه ى هم به کوه و کمر بروید و بوسه ى یواشکى تقدیم هم کنید.شاید خودت ندانى اما ممکن است در این دنیا تمام یک نَفَر باشى.#مژانا_نوروزى (غزل فروش)[caption id="attachment_12686" align="aligncenter" width="450"] [/caption]
دلنوشته چادر سپیدچادر سپید با گلهای رنگى را با لباس مدرن عروس تعویض کردن .مرد مارک پوش رویاهایت را با نورى اعظیم در نزدیکی گردنت تعویض کردنبا کتابى مقدس هم سخن شدن،معبودى که عاشقانه او را ستایش میکنهو معجزه اش میشود آمین دعاهایت ...سکانس پرواز#مژانا_نوروزى (غزل فروش)[caption id="attachment_12595" align="aligncenter" width="450"] دلنوشته چادر سپید[/caption]
دلنوشته قصه ى سرنوشتقصه ى سرنوشت خویش را فقط براى شقایق میگویم که چون من دلى پر خون دارد نه ماه سپید.شب نشین عمر تلخ و سراب گونه ى خویش شده ام و چون جغد بر ویرانه ى دل،شب همه شب بیدارم.#مژانا_نوروزى (غزل فروش)[caption id="attachment_12592" align="aligncenter" width="450"] دلنوشته قصه ى سرنوشت[/caption]
دلنوشته برگ ریزان پاییزکاش میشد روزى در برگ ریزان پاییز.دستت را بگیرم و به گوشه اى از شهر برویم.آنگاه در زندان آغوشت حبس شوم و عطرت را نفس بکشم.و بعد از آزاد شدنم،فنا شوم...#مژانا_نوروزى(غزل فروش)[caption id="attachment_12588" align="aligncenter" width="450"] دلنوشته برگ ریزان پاییز[/caption]
دلنوشته بروبرو...اما مَردانه،على وار قول بده.مرا در زندان زندگى و انفرادى انتظار حبس نکنى.طاقتم طاق شود.من هم میروم...اما رفتنى بى بازگشت.جورى که انگار از روز اول منى در جهان چون تواى وجود نداشته.#مژانا_نوروزى[caption id="attachment_12283" align="aligncenter" width="450"] دلنوشته برو[/caption]
دلنوشته دخترک غم فروشروزى دخترک غم فروشدر یک خیابان بارانىبه نیت تسکین دل شکسته گاناز ابتدا تا انتها را ویالُن نواختآن روز همه چیز زیبا بود.حتى قار قار کلاغ ها و زوزه گرگ هاى آدم نما...هو هو کشیدن باد و رقصیدن برگ هاى پاییزى در هواى مه آلود شهر.ماه در زندگى به رسم گناه#مژانا_نوروزى(غزل فروش)[caption id="attachment_10928" align="aligncenter" width="450"] دلنوشته دخترک غم فروش[/caption]
دلنوشته آهنگ باشد و بارانآهنگ باشد و باران؛پس تکلیف دل من و جاى خالى تو چیست؟ماه در زندگى به رسم گناه#مژانا_نوروزى[caption id="attachment_10661" align="aligncenter" width="405"] دلنوشته آهنگ باشد و باران[/caption]
دلنوشته پاییز پاییز کودکى آواره در چشمان من است.اشک هایش برگ هاى رقصان در هوا هستند.مانده ام آن کودک نو پا چگونه آن همه آدم را گاه غم زده و گاه عاشق میکند.پاییز شکسته و پیرترین کودک دنیاست.#سکانس_پرواز#مژانا_نوروزى[caption id="attachment_10586" align="aligncenter" width="450"] دلنوشته پاییز[/caption]
دلنوشته دخترک غم فروشروزى دخترک غم فروشدر یک خیابان بارانىبه نیت تسکین دل شکسته گاناز ابتدا تا انتها را ویالُن نواختآن روز همه چیز زیبا بود.حتى قار قار کلاغ ها و زوزه گرگ هاى آدم نما...هو هو کشیدن باد و رقصیدن برگ هاى پاییزى در هواى مه آلود شهر.ماه در زندگى به رسم گناه#مژانا_نوروزى(غزل فروش)[caption id="attachment_10582" align="aligncenter" width="450"] دلنوشته دخترک غم فروش[/caption]
دلنوشته پا به پایم بیاپا به پایم بیا.کوچ به کوچه،کافه به کافهسایه ام باش اما مَردانه...#مژانا_نوروزى (غزل فروش) [caption id="attachment_10491" align="aligncenter" width="450"] دلنوشته پا به پایم بیا[/caption]
H.ahmadiشما مبینا اسلامی متولد 23 بهمن سال 1383 یا 1382 نیستی ؟ کسی به فامیلی احمدی میشن...
ابر برچسب ها
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان و کتاب " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد! طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.